دوشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۸

چهار هایکوواره

ماهِ تمام به تمامی به دریا فرورفت؛
آب از آب تکان نخورد:
یک صبحِ بهاری.

***

پیش از آنی که کودک سنگش را پرتاب کند،
پَر زد و پَر زد و 
بر شاخه‌ای دیگر نشست، شانه‌به‌سر.

***

دستانمان به گفتگو و
لبانمان خاموش: 
قدم‌زدن در عصرِ یک روز بهاری.

***

با دستانی پربار،
درست از همان راهی که آمده‌اند،
بازمی گردند، مورچه ها.

(احمد جواهریان)

هیچ نظری موجود نیست: