ماهِ تمام به تمامی به دریا فرورفت؛
آب از آب تکان نخورد:
یک صبحِ بهاری.
***
پیش از آنی که کودک سنگش را پرتاب کند،
پَر زد و پَر زد و
بر شاخهای دیگر نشست، شانهبهسر.
***
دستانمان به گفتگو و
لبانمان خاموش:
قدمزدن در عصرِ یک روز بهاری.
***
با دستانی پربار،
درست از همان راهی که آمدهاند،
بازمی گردند، مورچه ها.
(احمد جواهریان)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر