سه‌شنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۹۸


انفراد


قانون ما این بود:
«یکی برای همه، همه برای یکی»
و دو هستیِ در هم تنیده هویت‌مان می داد: «یکی» و «همه».
قرار هم این نبود «همه» همان رمه باشد؛
«یکی» باید بالی می داشت و 
آزادی‌ِ پروازش، آزادی همه‌گان بود.


یکی یکی «همه» را ترک کردیم،
تن‌هایی در تنهاییِ قصه‌ی بی اسطوره‌ی خویش سرگردان.


«همه» که مفهومِ یکی بودن 
- برای یکی بودن - 
را واگذاشته بود،
تک تک ما را 
    تقصیرکارِ سرنوشتِ خویش می خواند.