شنبه، آذر ۳۰، ۱۳۹۸


ستیغ‌های بلند


به یاد آن دو برادر کولبر

بارش را بر زمین گذاشت
گران بود و بوی مرگ می داد.
بهمن می غرید؛
فرصتی نبود؛
امواج بیکران برفی که به راه افتاده بود،
از هستی شان عبور می‌کرد و به درد سیاه فقر پایان می‌داد.

کردستانِ قهرمان!
ستیغ های بلندت، 
تا چند، 
تا چند باید
شاهد این ستمِ بی پایان باشد؟

سکوت بی صدایی نیست؛
هیس بلندی دارد و
در گوش‌ها سوت می کشد.

دست‌ها از راه‌ می‌رسند؛
بر دوششان می گیرند؛ 
هزاران تکه‌ی نان در بدرقه‌شان شعار می‌دهند.
خیابان سرشار از قدم‌های استوار است.

آسمان 
غشای ضخیمی از یخ 
در هُرم فریادهای بلند و رسا 
ذوب می‌شود و 
خون ناحقی که هنوز روی زمین است را می شوید.

دور نیست، زمین
این سرزمینِ خونین
برویَد و آزادی را به بار نشاند.

احمد جواهریان


دوشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۹۸


در کدام سو



آخرین سلاح‌شان مرگ است،
آخرین تدبیر ما آزاد‌‌ی‌
و خیابان‌ خط سرخ یک انفصال تاریخی که
صریح و شفاف رویاروی‌مان قرار داده است.


با واژه‌ها بازی نکن
روی هم برنگردان
راست و روراست بگو در کدام سو می ایستی!


چشمانت اگر نمی بیند
گوشت را به پنجره بسپار!
صدای تک تیرهای خلاص را می شنوی
تق
تق
تق …
و درست از وسط چشم‌ها خون می پاشد؛
اعدام‌هایی
بی هیچ کیفرخواست، 
بی آنکه محاکمه ای در کار باشد
بی حتی کوچک‌ترین حق دفاع…


من صدها بار مردم و زنده شدم

رک و روراست بگو تو در کدام سو می ایستی؟

جمعه، آذر ۱۵، ۱۳۹۸

آرنه کوینز در واشنگتن دی سی

در محله‌ی  Potomac Riverside  واشنگتن دی سی مجسمه ای را دیدم که نظرم را جلب کرد و عکس‌های متعددی از آن گرفتم. تحقیقات بعدیم نشان داد مجسمه را هنرمندی به نام  آرنه کوینز   Arne Quinze خلق و اجرا کرده که او را کمتر می شناختم. گفتم کارهای او را به شما هم معرفی کنم. شاید برایتان جالب باشد.

Feminine elegance — Potomac Riverside, Washington D.C., USA

Scarlet Natural Chaos








پنجشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۹۸

پله‌های اِشِری


 به دعوت یکی از دوستان عزیز یک هفته ای در واشنگتن بودم. در موزه‌ی هنر شهر می گشتم و از پله ها بالا می رفتم که به فکر افتادم ببینم، آیا می شود کار ام سی اشر نقاش برجسته ی هلندی در کاری به نام نسبیت را با عکس تجربه کرد؟
این عکسی است که گرفتم.


دوشنبه، آذر ۱۱، ۱۳۹۸


ماه‌شهر

محو یافته‌های تماشای آن پنجره‌ام
که حیرت زده، خیابان را می پاید.


دریا ادامه‌ی آسمان است 
و جوی‌هایِ خون، ادامه‌ی رگ‌های ما.


مهتاب شکسته‌ ای که با گلوله فرومی‌ریزد
خبر از دنیای دیگری دارد
که در ماه‌شهرِ آن 
قلم‌هامان به قلبِ تپنده‌ی همه‌ی انسان‌ها وصل است.

یکشنبه، آذر ۱۰، ۱۳۹۸


شلیک های مستقیم

به چهره فرزندان معترض‌مان شلیک می کنند
با گلوله هایی که پولش را دو بار می‌دهیم؛
یک بار،
با فروش ثروت ملی‌
و یک‌بار هم 
برای پس گرفتن جنازه‌های به خون غلطیده 
از دستان آلوده‌ی ستمگران:

اینجا مرگ هم خصوصی سازی شده است.