خوابالوده هنوز
در بستری سپید
صبح کاذب در بوران قطبی
و تکبیر پر غریو قافله
که رسیدیم
آنک چراغ و آتش مقصد!
گرگ ها
بیقرار از خمار خون
حلقه بر بارافکن قافله تنگ می کنند
و از سرخوشی
دندان به گوش و گردن یکدیگر می فشرند
هان
چند قرن، چند قرن به انتظار بوده اید؟
و بر سفره ی قطبی
قافله ی مردگان
نماز استجابت را آماده می شود
شاد از آن که سر انجام به مقسد رسیده است
احمد شاملو – مجموعه آثار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر