جمعه، بهمن ۱۰، ۱۳۹۹

به یادِ آن اراده‌های رویین‌

وقتی خیابان، 
-خطِ مقدمِ نبرد- 
در زیر آتشِ مرگ در هم می شکند 
و شهر در تذهیبِ آیه‌های وحشت 
آینه‌ای هزار تکه می شود؛ 
وقتی برفرازِ پوکه‌های پوک یک سرکوب، 
روسری‌های سفید 
همچون تکه‌‌‌های ابر 
بر سقف آسمان می آویزد 
و بر سر شهر، عشق و آزادی می‌بارد. 
وقتی از گل‌های سرخ پارک شراب و ستاره می چکد 
و شب‌خوانیِ مرغکانی ناپیدا 
تحریری از امید در رگ‌ها می ریزد؛ 
در پیش پایِ یاد شما از جا بلند می شوم و 
به احترام می ایستم 
و به اراده‌های روئین‌تنی 
که هر بار برمی خیزد 
تا شهر را تسخیر کند 
و نمی‌ترسد که شاید این بار هم نشود، 
سر خم می کنم.

هیچ نظری موجود نیست: