دیشب خوابم نمی برد. هی رفتم بخوابم و هی پاشدم
ساعت ۶ صبح بود که باد خنکی منو از اینجا کند و به عالم رویا برد.
ساعت ۸ صبح تلفن زنگ زد. یک آقایی با صدایی گیرا گفت :
- از خواب بیدارتون کردم
- نه خواهش می کنم. باید بیدار می شدم. اشکالی نداره ... بفرمایید!
- Sorry it is a wrong number
کلیک ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر