دوشنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۴

ما كه بچه بوديم

ما كه بچه بوديم يه اصولي تو خونمون حاكم بود. اون موقع هم بودن افرادي از فاميل كه با زد و بند و هزار پدر سوخته بازي پولدار شده بودن و پولشونو به رخ بقيه مي كشيدن، اما خانواده هاي ما با اونا رفت آمدشونو قطع و كسي رو كه به مهموني يه اونا مي رفت محكوم مي كردن. صحبت از خوب و بد مثل يه درس نامه تكرار مي شد و هميشه مثال هاي خودش رو داشت. هيچ كلاهبرداري رو من يادم نمي ياد تشويقش كرده يا مجيزش رو گفته باشن. هيچوقت يادم نم ياد برا يه همچين آدمايي صفاتي رو بكار ببرن كه امروز بكار مي ره: زرنگ، دست و پا دار، با عرضه و . . .. هيچكس از اونا خوشش نمي اومد و اونا موجودات منفوري بودن . . . وقتي ما بچه بوديم، چهره هاي فقير زيادي بودن كه تو فاميل ما احترام بسيار داشتن
مي دونين؟ اتفاقي كه امروز افتاده اينه كه نزد خيلي ها ديگه انگار ارزش گذاري مستقلي جز ميزان موجودي در حساب شخصي وجود نداره و اصلا هم ديگه مهم نيست طرف اون رو چه جوري بدست اوورده. . . امروز كلاش ها با حفظ سمت فرزانگان جامعه ي ما نيز شده اند و اين بزرگ ترين بلايي ست كه بر سرمان آورده اند

۳ نظر:

ناشناس گفت...

عمو گل گفتی درد همه همینه موفق باشین

احمد سپيداري گفت...

Aghaye khake kufte, javabet ro dadam, goftam chera bara ma esm dige migzari
man ahmade sepidari hastam. emaile manam homaahmad@hotmail.com ast

احمد سپيداري گفت...

aghaye khak kufte!
Behet email zadam bargasht. be homaahmad@hotmail.com
email bezan ta montazer namuni. . .