یکشنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۹۰

قطعات بدن

هفته پیش رفتیم یک جایی نزدیک الگون کوئین پارک  کمپینگ. دوسه شبی اونجا بودیم و خیلی هم خوش گذشت.
اما می دونی؟ من که عاشق آتشم هی دور اجاق بالا و پایین شدم و دولا راست شدم تا مثل دفعهٔ قبل کمر درد گرفتم.
بعدش هم رفتم تو رودخونه آبتنی و آب رفت تو گوشم...
خلاصه یک چند روزه درست نمی تونم بنشینم و کارم رو بکنم و گوشم هم تقریبا نمی شنوه...
خوب، حالا فکرش رو بکن تو همچین وضعیتی یک عزیزی تو فیس بوک یک فرم نظر سنجی گذاشته که آیا با دادن قطعات بدن مون بعد از مرگ موافقیم، مخالفیم و یا ...
زیرش نوشتم. من با فلسفهٔ این کار موافقم، ولی خودم قطعهٔ سالمی تو بدنم باقی نمونده که به درد کسی بخوره، وگرنه می بخشیدم. 

۱ نظر:

متین گفت...

پس این مدت که هرشب به این صفحه سر می زدم و خبری نبود، به شما داشت خوش می گذشت.
خدا رو شکر.