چهارشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۵

گرگ ها

ساعت سه و نیم بعد از نیمه شب است. سراسیمه از خواب بیدار می شوم و اخبار را می خوانم. نمی توانم چیزی ننویسم. نمی توانم چیز دیگری بنویسم. آرام آرام کلید های کیبورد کامپیوترم به صدا در می آید، اگرچه سعی می کنم آن ها را بی سر وصدا فشار دهم
در صدر اخبار جهان قرار گرفته ایم. همه درباره ی ایران صحبت می کنند. دامنه صحبت ها هم همچنان به دو دیدگاه محدود است جنگ و صلح. در هفته اخیر و با ابتکارات تعرضی جمهوری اسلامی به اولتیماتوم های آمریکا همه چیز به شکلی باور نکردنی تشدید شده است. افزایش نجومی قیمت سکه در بازار ایران که با دخالت دولت تحت کنترل قرا گرفت نشان از نگرانی های شدید اقتصادی در داخل کشور دارد. چه سیاستمداران مخالف جنگ و چه تندروان جنگ طلب در هر دو سو به میدان آمده اند. تشدید فعالیت های دو طرف خود نشان از وخامت اوضاع دارد. همه می پرسند چه خواهد شد. هم سخنگویان حکومتی و هم دولت آمریکا پاسخ روشنی به این سدوال داده اند. نمایندگان جمهوری اسلامی به صراحت می گویند آمریکا غلطی نمی تواند بکند و بوش نیز در سخنرانی آخرش اعلام کرد که همه گزینه ها حتی حمله اتمی روی میزش قرار دارد و منتضر است. در روز های اخیر برای اولین بار به صراحت مشخص شد که مذاکرات مستقیم علنی بین آمریکا و ایران که امیدش می رفت نیز برگزار نشده و هیچ برنامه اعلام شده ای هم برای آن اجرای آن قبل از پایان زمان مقرر در بیانیه سازمان ملل وجود ندارد. سیاستمداران مخالف درگیری نظامی تعرضاتی را در داخل آمریکا شروع کرده اند. مصاحبه های تلویزیونی و تقاضای استعفای رامسفلد از جمله این اقدامات است. در ایران نیز بیانیه ی تحکیم وحدت در محکوم دانستن سیاست های رودررویی و موضعگیری صریح ملی مذهبی ها بر لزوم اتخاذ یک سیاست صلح طلبانه و انتقاد به هل من مبارز طلبی های دظامیان قدم مهمی به شمار می رود. دو گزینه ی جنگ و صلح در حال جبهه آرایی اند، اگرچه باید متوجه بود که هنوز صلح طلبان ضعیف تر از رودررویی گرایان اند. در برخی تحلیل ها خواندم که کسی از این تخاصمات سودی نمی برد و جنگ به نفع هیچ کس نیست. این جمله ای زیبا اما متاسفانه اشتباه است. مجتمع های صنعتی – نظامی، تجار اسلحه و بورکرات های نظامی همیشه از جنگ سود می برند. اگر جز این بود که جنگی وجود نداشت و کار به این وخامت نمی کشید. تازه مشکل تنها آنان نیستند، بسیار دیگری نیز در جبهه حمایت از گزینه رودررویی شمشیر می زنند که به رویای دیگری سرگرم اند. به قول شاعر گران قدر ما احمد شاملو: " نماز استجابت را آماده می شوند، شاد از آنکه سر انجام به مقصد رسیده اند" و غافل از آنکه " گرگ ها مست از خمار خون دندان در سر و گوش یکدیگر می کشند" طیف دوم کم تاثیر تر از طیف اول نیستند و متاسفانه این روزها در بسیاری زمینه ها تعزیه گردانند

هیچ نظری موجود نیست: