دوشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۸

آرمانشهر

مدتی یه همش به این فکر هستم که اصلا این آرمانشهر ما، یا اونی که بهش می گن یوتوپیا یا مدینه ی فاضله و ... چه شکلی یه
محله ها، خیابونا، معماری و خونه هاش، فضاهای عمومی، آدم ها، عشق ها و رابطه هاش، باغچه ها، گل ها، پارک هاش، کافه ها، موسیقی ها و نمایش هاش، مغازه ها و پول و کالاهاش، بهداشت، آموزش، ورزش، و
 غیره و غیره و خلاصه غم هاش و شادی هاش
کاش می شد اونو توی یک فیلم، توی یک انیمیش، توی یک رمان علمی تخیلی، قبل از پیاده کردنش رو زمین، آفرید ... و گفت بابا بیایید به جای بین دو تا انگشت های من (کی بود بین دو تا انگشتش - حتما به شکل وی- بهشت رو نشون می داد؟) این اثر رو ببینید یا بخونید، تا بفهمیم باید برای چی نهایتا تلاش کرد، بعد فکر کردم شاید این بزرگ ترین اثر هنری باید دائما آپ دیت بشه تا کهنه نشه، بعدش هم باید، به قول امروزی ها اینتر اکتیو (وب 2) باشه تا همه تو شکل گیریش مداخله کنن
شاید بشه از این گیم هایی که باهاش شهر می سازند، ایده گرفت و یک چنین شهری رو به شکل مجازی خلق کرد و توی اینترنت گذاشت تا هر روز آپ دیت بشه
آخی ی ی ی
اگه همچیین چیزی بود، من هر روز صبحانه مو اونجا می خوردم



هیچ نظری موجود نیست: