شب نگاشت ها
جمعه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۸
خورشید و ماه
ماه ایستاده است
نظاره گر خورشیدی که
به خون غلطیده است
سرمای نقره گونی که
بر دریاچه ی تاریک می وزد
یادگاری ست از مهتاب
شب می گسترد
به دشت
به رود
به دریا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر