هر آدمی برای خودش یک سری بدهیات داره. یعنی یک چیزایی رو بدیهی می دونه و فکر می کنه برای همه هم روشنه. اتفاقی که میوفته اینکه یکی از راه می رسه و این بدهیات رو نقض می کنه. یعنی کاری رو که قطعی یه باید بکنه، نمی کنه. یا کاری رو که مسلمه نباید بکنه انجام می ده ... و آدم رو بهم می ریزه...
می دونین؟ مشکل آدم این نیست که چرا این بابا این کار رو کرده یا اینکه چرا تا حالا فکر کرده چنین چیزی بدهی یه و دیگران حتما می دونن و رعایت می کنن... نه مشکل اینه که آدم شک می کنه اصلا چیزی هم بعنوان بدیهیات وجود داره و باقی مونده و اگه نه به چه چیزی بعنوان اصول مشترک و یا توافق عمومی باید تکیه کنه...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر