چپ ها در همه جا و همیشه از ایدهٔ زندگی اجتماعی جایگزین نظام سرمایه داری دفاع کرده و در رسای آن سخن گفته اند. تاکید آن ها بر روشنگری پیرامون نقائص جدی نظام اجتماعی موجود و پیامدهای ادامهٔ حیات آن بوده است.
اما گاه تصور می کنم که ما متوجه یک رقیب اصلی که ذهن بسیاری از مردم را به خود مشغول داشته و اتفاقا از آن بالا هم پشتیبانی می شود نیستیم: «نجات فردی»
در برخورد با بسیاری از مردم و بویژه جوانان می بینم که اتفاقا از قضایای این نظم جهانی حاکم بی اطلاع نیستند. آن ها به راه مبارزهٔ اجتماعی بی اعتنا می مانند، چون شرایط را به گونه ای می بینند که باید در آن، با تمام توان و توجه، به فکر بیرون کشیدن گلیم فردی و یا حد اکثر خانوادگی خود از آب بود.
و جالب اینکه، وجود مشکلات و عدم موفقیت های زندگی فردی بسیاری از مبارزان و پیروان اندیشهٔ اجتماعی این باور آن ها را تشدید می کند.
۱ نظر:
به موضوع جالبی اشاره کرده اید. بسیار ممنون. من خودم با این مسئله روبرو هستم. با این من و همسرم هردو به اولویت داشتن زندگی اجتماعی اعتقاد داریم و در خانواده همواره از این نظر دفاع می کنیم، اما بچه های ما با این که انسان های صادق و صمیمی هستند اعتقاددارند که در این دنیای وانفسا فقط باید به فکر خودمون باشیم وبه شدت فردگرا شده اند. باید واقعا برای این مسئله فکری کرد. چگونه می توان جوانان را به سوی خود بکشیم؟
ارسال یک نظر