دوست عزیزی در ذیل نوشته ی "از سئوال های صریح نترسیم" من کامنت جالب و دقیقی گذاشته که ابتدا خواستم همانجا جواب بدهم، ولی دیدم بهتر است به اینجا انتقالش دهم و بحثی را که قول داده بودم با آن ادامه دهم.
دوست عزیز و نازنینم! من هم زیاد شنیده و خوانده ام، و تحقیق شخصی زیادی هم در باره ی آنچه "سوسیالیسم واقعا موجود" نامیده می شد، کرده ام. تعصبی هم ندارم و سخنانت را درک می کنم و با بخش هایی از آن کاملا موافقم.
سئوال من این است که این دوستان و رفقایی که امروز بر سر عقاید دیروزشان نیستند و حقشان است بر سر هر عقاید دیگری باشند، در آن نظام های سوسیالیستی بهشان خانه داده شده بود یا نه؟
بهداشتشان مجانی بود یا نه؟
تحصیل را تا هر جا می خواستند می توانستند ادامه دهند یا نه؟
اگر انسان از تجربه هایش بخواهد درس درستی بگیرد، باید همه جانبه نگاه کند... اینکه یک روز از همه چیز تعریف کند و یک روز از همه چیز بد بگوید، طبعا به تجربه اندوزی بدرد بخوری تبدیل نمی شود. آن ها که فقط بدی ها را می گویند، دانسته یا ندانسته حقیقت را تحریف می کنند.
من بسیاری از آن ها را دیدم که توی خانه ای که مجانی دریافت کرده بودند، نشسته بودند و به نظام مسکن آنجا بد می گفتند، چرا که خانه ها فقط هشت ساعت آب داشت... و این در حالی بود که دوستانشان در گتوهای مهاجران غرب هیچ امکاناتی نداشتند و منتظر پذیرفتن پناهندگی گاه تا سال ها باقی ماندند، نه مسکن، نه کار، و نه... .
بحث این نیست که آن کشورها پر از اشکالات نبودند یا امروز نیستند، اگر اشکالات جدی بهم نزده بودند که حمایت مردم را از دست نمی دادند و سقوط نمی کردند.
بحث بر سر این است که در کنار همه ی این مصیبت ها، ارزش هایی را مطرح کردند و تلاش های بزرگی را برای حاکم کردن آن ارزش ها انجام دادند که نه تنها امروز، بلکه در تمام دوران آینده به آن نیازمندیم. بخشی از آنچه امروز در کشورهای اروپایی و سایر نقاط بعنوان حقوق اجتماعی مردم باقی مانده، که تو هم می پسندی، نیز اگر چه به صورت غیر مستقیم مرهون همان زحمات، و تلاش های دیگر زحمتکشانی ست که با ارزشهای نظام رقیب آن نظام سوسیالیستی، یعنی نظام سرمایه داری مخالف بوده اند.
به نظر من تجربه ی سوسیالیسم قرن بیستمی، نشان داد که نه در حرف، بلکه در عمل، حق تحصیل، بهداشت، اشتغال، مسکن، و حقوق برابر برای زنان، رفع هرگونه ستم نژادی و... برای همگان، حق انسان است و از آن مهم تر دستیافتنی ست. فروپاشی آن نظام هیچ حقی برای سرمایه داری، بویژه در شکل نولیبرالستی آن، که کلیه ی این حقوق را زیر پا گذاشته ایجاد نمی کند.
امروز کمتر چپی در صدد است نظام های سوسیالیستی قرن بیستمی را احیا کند. اگر هم کسانی باقی مانده باشند، به ایده آلیسم نوستالژیکی دچار اند که کوچکترین حس همدردی را در کسی بر نمی انگیزد. آن نظام ها برگشت پذیر نیستند و کسی از بازگشت آن ها استقبالی نخواهد کرد، اگر بود تا کنون چنین اتفاقی افتاده بود. اما این بدان معنی نیست که به چنین وضعی هم محکومیم.
ما باید به یک سوسیالیسم پیشرفته ی دمکراتیک امروزین با همه ی پیچیدگی ها و تنوع اجتماعی واقعی اش بیندیشیم و می اندیشیم. اگر ما در صددیم بر سرنوشت خود تاثیر داشته باشیم و "دنیای دیگری، را بیافرینیم، باید از گذشته در همه ی ابعاد آن درس بگیریم.
درک اینکه شرکت های رسانه ای امروز چقدر وقایع را تحریف می کنند و به خورد ما می دهند دشوار نیست. آن ها با هر که مخالف باشند تخریبش می کنند و با هر که موافق باشند همه ی عیب هایش را می پوشند. آن ها با دولت شوروی مخالف بودند و از آن ها چهره ای جنایتکار تحویل ما دادند و این در حالی بود که حکومت را بدون شلیک یک گلوله برای مخالفانشان (به استثنای رمانی) زمین گذاشتند، و با مخالفان آن ها موافق بودند و لذا کودتای یلتسین و حمله با تانک و توپ علیه مجلس منتخب در زمان خود او و کشتن نمایندگان در صحن مجلس را اقدام برای دمکراسی خواندند و ستودند.
الان هم چون با حکومت جمهوری اسلامی مخالف اند، و این یک فرصت تاریخی و استثنایی برای ماست، فیلم های تظاهرات مردم را پخش می کنند و گرنه خیلی ساده ده ها هزار نفر از مردم برای "همایش اجتماعی جهان" در برزیل جمع می شوند و برای "جهان دیگری ممکن است" راهپیمایی می کنند و تو خبر آن را نمی شنوی و حتی نمی توانی پیدا کنی... به زودی قرار است هزاران نفر انسان صلح جو، مترقی و ده ها سازمان مردمی از اتحادیه ها و سندیکا ها گرفته تا ان جی او ها و ... در برابر اجلاس جی هشت و جی بیست در تورنتو دست به اعتراض بزنند. ده ها جلسه، سخنرانی، نمایش و ... در شهر برپا خواهد بود. خوب دنبال کن ببین چگونه درست مثل احمدی نژاد مشتی نیروهای تخریب را توی خیابان ها می ریزند، آتش می زنند، تخریب می کنند و بعد همان را در تلویزیون و روزنامه و ... بعنوان تصویر مخالفان به خورد همه می دهند... . از هم اکنون همان روش ها شروع شده. دانشگاه تورنتو را هم از شروع اجلاس تعطیل اعلام کرده اند. به توریست ها هشدار داده شده که در این روزها به مرکز شهر تورنتو نیایند. صدها و صدها پلیس نیروی ضربت و یک لشکر کشی کامل از شهرستان ها با اتوبوس (!؟) قرار است به اینجا بیایند ...و این در حالی رخ می دهد که ما در یکی از واقعا دمکراتیک ترین کشورهای جهان به سر می بریم.
دردناک است، ولی متاسفانه واقعیت دارد. دیکتاتوری هنوز هم یک واقعیت جهانی ست. من از اینکه همه چیز را به سئوال بکشیم و جوابی برای آن ها بخواهیم در هر حال استقبال می کنم و از شما از این بابت ممنونم که به سئوال و نقدم می گیرید. همه ی این حرف ها را هم زیر سئوال ببرید... تا من بیاموزم بهتر از اندیشه هایم که دیگر یاد گرفته ام تنها بخشی از اندیشه های اجتماعی در جامعه ی ما و جهان است، دفاع کنم.
دوست عزیز و نازنینم! من هم زیاد شنیده و خوانده ام، و تحقیق شخصی زیادی هم در باره ی آنچه "سوسیالیسم واقعا موجود" نامیده می شد، کرده ام. تعصبی هم ندارم و سخنانت را درک می کنم و با بخش هایی از آن کاملا موافقم.
سئوال من این است که این دوستان و رفقایی که امروز بر سر عقاید دیروزشان نیستند و حقشان است بر سر هر عقاید دیگری باشند، در آن نظام های سوسیالیستی بهشان خانه داده شده بود یا نه؟
بهداشتشان مجانی بود یا نه؟
تحصیل را تا هر جا می خواستند می توانستند ادامه دهند یا نه؟
اگر انسان از تجربه هایش بخواهد درس درستی بگیرد، باید همه جانبه نگاه کند... اینکه یک روز از همه چیز تعریف کند و یک روز از همه چیز بد بگوید، طبعا به تجربه اندوزی بدرد بخوری تبدیل نمی شود. آن ها که فقط بدی ها را می گویند، دانسته یا ندانسته حقیقت را تحریف می کنند.
من بسیاری از آن ها را دیدم که توی خانه ای که مجانی دریافت کرده بودند، نشسته بودند و به نظام مسکن آنجا بد می گفتند، چرا که خانه ها فقط هشت ساعت آب داشت... و این در حالی بود که دوستانشان در گتوهای مهاجران غرب هیچ امکاناتی نداشتند و منتظر پذیرفتن پناهندگی گاه تا سال ها باقی ماندند، نه مسکن، نه کار، و نه... .
بحث این نیست که آن کشورها پر از اشکالات نبودند یا امروز نیستند، اگر اشکالات جدی بهم نزده بودند که حمایت مردم را از دست نمی دادند و سقوط نمی کردند.
بحث بر سر این است که در کنار همه ی این مصیبت ها، ارزش هایی را مطرح کردند و تلاش های بزرگی را برای حاکم کردن آن ارزش ها انجام دادند که نه تنها امروز، بلکه در تمام دوران آینده به آن نیازمندیم. بخشی از آنچه امروز در کشورهای اروپایی و سایر نقاط بعنوان حقوق اجتماعی مردم باقی مانده، که تو هم می پسندی، نیز اگر چه به صورت غیر مستقیم مرهون همان زحمات، و تلاش های دیگر زحمتکشانی ست که با ارزشهای نظام رقیب آن نظام سوسیالیستی، یعنی نظام سرمایه داری مخالف بوده اند.
به نظر من تجربه ی سوسیالیسم قرن بیستمی، نشان داد که نه در حرف، بلکه در عمل، حق تحصیل، بهداشت، اشتغال، مسکن، و حقوق برابر برای زنان، رفع هرگونه ستم نژادی و... برای همگان، حق انسان است و از آن مهم تر دستیافتنی ست. فروپاشی آن نظام هیچ حقی برای سرمایه داری، بویژه در شکل نولیبرالستی آن، که کلیه ی این حقوق را زیر پا گذاشته ایجاد نمی کند.
امروز کمتر چپی در صدد است نظام های سوسیالیستی قرن بیستمی را احیا کند. اگر هم کسانی باقی مانده باشند، به ایده آلیسم نوستالژیکی دچار اند که کوچکترین حس همدردی را در کسی بر نمی انگیزد. آن نظام ها برگشت پذیر نیستند و کسی از بازگشت آن ها استقبالی نخواهد کرد، اگر بود تا کنون چنین اتفاقی افتاده بود. اما این بدان معنی نیست که به چنین وضعی هم محکومیم.
ما باید به یک سوسیالیسم پیشرفته ی دمکراتیک امروزین با همه ی پیچیدگی ها و تنوع اجتماعی واقعی اش بیندیشیم و می اندیشیم. اگر ما در صددیم بر سرنوشت خود تاثیر داشته باشیم و "دنیای دیگری، را بیافرینیم، باید از گذشته در همه ی ابعاد آن درس بگیریم.
درک اینکه شرکت های رسانه ای امروز چقدر وقایع را تحریف می کنند و به خورد ما می دهند دشوار نیست. آن ها با هر که مخالف باشند تخریبش می کنند و با هر که موافق باشند همه ی عیب هایش را می پوشند. آن ها با دولت شوروی مخالف بودند و از آن ها چهره ای جنایتکار تحویل ما دادند و این در حالی بود که حکومت را بدون شلیک یک گلوله برای مخالفانشان (به استثنای رمانی) زمین گذاشتند، و با مخالفان آن ها موافق بودند و لذا کودتای یلتسین و حمله با تانک و توپ علیه مجلس منتخب در زمان خود او و کشتن نمایندگان در صحن مجلس را اقدام برای دمکراسی خواندند و ستودند.
الان هم چون با حکومت جمهوری اسلامی مخالف اند، و این یک فرصت تاریخی و استثنایی برای ماست، فیلم های تظاهرات مردم را پخش می کنند و گرنه خیلی ساده ده ها هزار نفر از مردم برای "همایش اجتماعی جهان" در برزیل جمع می شوند و برای "جهان دیگری ممکن است" راهپیمایی می کنند و تو خبر آن را نمی شنوی و حتی نمی توانی پیدا کنی... به زودی قرار است هزاران نفر انسان صلح جو، مترقی و ده ها سازمان مردمی از اتحادیه ها و سندیکا ها گرفته تا ان جی او ها و ... در برابر اجلاس جی هشت و جی بیست در تورنتو دست به اعتراض بزنند. ده ها جلسه، سخنرانی، نمایش و ... در شهر برپا خواهد بود. خوب دنبال کن ببین چگونه درست مثل احمدی نژاد مشتی نیروهای تخریب را توی خیابان ها می ریزند، آتش می زنند، تخریب می کنند و بعد همان را در تلویزیون و روزنامه و ... بعنوان تصویر مخالفان به خورد همه می دهند... . از هم اکنون همان روش ها شروع شده. دانشگاه تورنتو را هم از شروع اجلاس تعطیل اعلام کرده اند. به توریست ها هشدار داده شده که در این روزها به مرکز شهر تورنتو نیایند. صدها و صدها پلیس نیروی ضربت و یک لشکر کشی کامل از شهرستان ها با اتوبوس (!؟) قرار است به اینجا بیایند ...و این در حالی رخ می دهد که ما در یکی از واقعا دمکراتیک ترین کشورهای جهان به سر می بریم.
دردناک است، ولی متاسفانه واقعیت دارد. دیکتاتوری هنوز هم یک واقعیت جهانی ست. من از اینکه همه چیز را به سئوال بکشیم و جوابی برای آن ها بخواهیم در هر حال استقبال می کنم و از شما از این بابت ممنونم که به سئوال و نقدم می گیرید. همه ی این حرف ها را هم زیر سئوال ببرید... تا من بیاموزم بهتر از اندیشه هایم که دیگر یاد گرفته ام تنها بخشی از اندیشه های اجتماعی در جامعه ی ما و جهان است، دفاع کنم.
۳ نظر:
واقعا شما راست می گین
اگر دقت کنیم می بینیم جنبش سرخی که در تایلند به راه افتاده و مورد سرکوب سنگینی هم قرار گرفت چون مورد حمایت غرب نبود یا اینطوری بگم دولت حاکم مورد حمایت غرب هستش در نتیجه ما در زمان سرکوب خونین این جنبش و بعد از آن هیچ عکس العمل جدیی رو تو رسانه های غربی و حتی در رسانه های کشور خدمون هم ندیدیم
به قول شما چون غرب از این دولت خوشش نمی یاد اخبار ما به طور نسبتا گشترده در دنیا پخش می کنه
وگرنه براش جنبش مردی یا ضد مردمی مهم نیست
doroste kamelan, hata inja dar almane gharbi, mardom motaghedand ke har che az dorane motahed shodane alman fasele gereftim poosheshe bime kamtar shod, hoghughe madani kahesh peida kard. va hanuz hame be iad darand ke dar dorane ghabl az reunion, cheghadr zendegi va tahsile bachehaiee ke tu manateghe kargar neshin be donia miumadan ahamiat dasht, va engar ino reghabat be almane sharghi midunestan.
ama hanuz vaghti paie sohbate irani haiee mishini ke un salhaie mohajerat dar russie ro didan, va bad umadan alman va inja sharaieteshun kheili behtar bud(ia be nazar miad rezaiateshun kheili bishtare harchand ke inja majbur budan sakht kar konan), be ghole khodeshun amniate ravani dashtan va zendegihashun zire zarrebin nabud, gahi vahshat mikoni. man nemidunam un tasvire siah az un fazaie diktatori cheghadr haghighat dare, ama vahshatesh ro hes mikonam.
با سلام گرم
توضیحاتی که شما در مورد سوسیالیسم واقعا موجود دادید، به جای خود درست و تبیین شما واقعا ستودنی و زیبا بود و کوچکترین تردیدی در صحت نظرات شما نیست.
اما بنظر من درد فروپاشی هم ـ به نحوی از انحاء و بدون واکنش از سوی توده ها ـ همین بود و یا از همین رو بود.
من نمی دانم چه کسی این بدعت را گذاشت که نیازهای مادی تمام عرصه را به خود اختصاص دهند؟
مارکس فقط و فقط برای اثبات تز درک ماتریالیستی تاریخ تقدم نیازهای مادی خوراک و پوشاک و مسکن را به خدمت گرفت.
رهائی از شر جامعه منقسم به طبقات فقط که داشتن حوایج مادی نیست.
با سوسیالیسم برای اولین باز آرمان روشنگری و رنسانس واقعیت مادی می یابد، خود مختاری واقعی انسان از قیود دارندگان وسایل تولید. این آرمان هومانیسم است که مادیت می یابد و از عالم ایدئال به عالم رئال عبور می کند.
وگرنه وقتی ثروت تولید شده از سوی زحمتکشان ببرکت انقلاب علمی و فنی بیش از حد باشد، طبقه طفیلی می تواند خرده ریزهای سفره اش را جلوی مردم بریزد تا خوش باشند و خاموش باشند.
راستی شعری دیدم از برزین آذرمهر در سایت روشنگری خیلی محتوامند و زیبا بود و می توانم توصیه اش کنم.
اگر خواندید نظرتان را دلم می خواهد بشنوم.
زنده باشید.
وقت تان را با پر روئی گرفتم.
تا بعد.
دایرة المعارف روشنگری
http://hadgarie.blogspot.com
ارسال یک نظر