شنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۹

یک سال گذشت

یک سال گذشت. یک سال دیگر گذشت. هنوز از بالای بام های اعتراض پائین نیامده ایم و در سالگرد 22 خرداد، باز با صدای میلیونی مرگ بر دیکتاتور می گوئیم، اگر چه صدها کشته و مجروح، هزاران زندانی و آواره ی تبعید، و ده ها هزار بازجویی شده، تعهد سپرده و یا در برابر مخاطرات جدی نیروهای امنیتی از مبارزه بازماند، به جای گذاشته ایم.
یک سال گذشت ... برای ما که ده ها سال است درگیر مبارزه برای عدالت و آزادی هستیم، حتی این دهه ها نیز نمی گذرد و همه چیز انگار ایستاده است ... ایستاده است تا در پیروزی مان، فرو ریختن دیوارهای جهل و دروغ و جنایت را جشن بگیریم.
نه ما مانند زمان نیستیم که بگذریم. ما رودیم و اگرچه در پشت این کوه به ظاهر عظیم و نیرومند مانده ایم و به پیش نمی رویم، از همین ایستادگی مان است که نیرو می گیریم و بزرگ و بزرگ تر می شویم و این سد سکندر را در هم خواهیم شکست...
ایستادگی ما تا پیوستن موج های بزرگتری از مردم به صف این مبارزه از زمان پیش خواهد گرفت... در این تردیدی ندارم

۱ نظر:

ناشناس گفت...

عمو جان منو یاد چند بیت انداختین که بابا همیشه می خوند

به سان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند رونده باش/امید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش
...
در این کشور اگر جبارها بودند مردم کش از آنها بیشتر گردان انسان دوست جنبیدند
...
بباید کوهای مانع از راه تل افکندن
زمان را نیک سنجیدن ، زچهرش پرده افکندن

زبان رنگ دانستن ، به راز سنگ پی بردن
فروغ مهر پاییدن ، مسیر چرخ پیمودن

هزاران قصۀ نادیده دیدن ، سخت جان گشتن
به سختی پا فشردن ، اندک اندک پهلوان گشتن

توانا کردگار این تبار آدمیزاد است
که دستاورد او در خورد صد دستش مریزاد است


درود بر شما