چهارشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۹۰

روزگار غریبی ست...

باید با هزار زحمت موضوعی را بیابی که ارزش فیلم شدن داشته باشه. با محدودیت های عجیب و غریبی وقت بگذاری و راه های خلاقانه ای بیابی تا فیلم بگیری و به هزینهٔ شخصی ات فیلمی بسازی. رضایت افراد مختلفی را جلب کنی تا فیلم را به نمایش درآوری. پول بدهی تا در فستیوال ها مورد بررسی قرار بگیرد و احتمال نمایش پیدا کند. در شبکه بگذاری و دسترسی بدهی تا دیگران ببینند. برای این و آن ایمیل بزنی و از شبکهٔ ارتباطی ات استفاده کنی تا چند صد نفری به سراغش بروند و به قول معروف کنتور بیندازد تا یوتیوب به خودش زحمت بدهد و آن را بالا بیاورد و ...
فکرش را بکن که آخرش چی! چند نفری بگن این بابا هم مثلا هنرمند است... و سرآخر دورش را خط بکشند و ازش دوری کنند... که ...
می دونین؟ دنیایی برامون ساخته اند که توش جز به دنبال منافع فردی رفتن هیچ کار دیگری معنی نمی دهد.
یک عزیزی برام نوشته عمو شب عیده یک کم حرف های خوب خوب بزن... گاهی بهتره آدم اصلا حرف نزنه عمو... حرف بزنه دوباره همین طوری می شه آخه...

هیچ نظری موجود نیست: