
فكر كن يه دوست قديمي اي داشتي كه بعد ها باهات رفتار افتضاحي داشته. تو رو به خاطر زندگي يه متفاوتت يه ديونه ي احمق ناميده، لجن مال كرده و همه كاري كرده كه تو رو تو جمع دوستات و محيط زندگيت خراب كنه. و تو به اجبار سال ها از اون فاصله گرفته باشي0
فكر كن اون بد رفتارترين آدمي بوده كه تو جمع رفقات داشتي ولي با تلاشي زياد برا خودش آقاي دكتري شده و برو و بياي بهم زده و استاد دانشگاهي شده و مطبي راه انداخته و مردم را به اصطلاح روان درماني مي كنه و انتشارات و تحقيقاتي هم داره و خلاصه از نظر معيار هاي اجتماعي اين جمهوري اينچناني شخصي موفقي هم قلمداد بشه، و اونوقت توي بيچاره كه اونو خوب مي شناسي از فكر بلايي كه بوسيله او ممكنه سر مريضاش بياد بدنت بلرزه0
حالا بيا و تصور كن دختر دلبندت كه خيلي هم به تو علاقه داره و بهت احترام مي ذاره، بخواد عروس اون بابا بشه چون خوب با پسرش كه هيچ تضادي هم با اون پدر در عمل نداره دوست شده و به اون علاقه داره و حالام با اون خانواده به سفر و گردش مي ره و هي برات از احساس خوشبختي در اين هم نشيني هاي بسيار دلنشين تعريف مي كنه0
مي دوني آدم خوب چاره اي نداره جز اينكه به خواسته ي ديگران احترام بذاره و اون ها رو بپذيره، ولي از خودش و زندگي اي كه انگار تفاوتي نمي ذاره مايوس مي شه 000
۱ نظر:
amu jan nasle jadid az ekhtelafat,kine o doshmani ha farari and. faryad mizanand:"take it easy!"...ba arezoohaye khoob..
ارسال یک نظر