در طی هفته ی اخیر شاهد مسافرت های پی در پی هیئت های ایرانی به ژاپن، روسیه و اروپا بودیم تا ضمن آخرین مذاکرات بسیار مهم و تعیین کننده به توافقی دست یافته و جلوی تصمیم گیری شورای امنیت در ارجاع قطعی پرونده ی هسته ای ایران سد شود. در طی این مدت دو دیدگاه در عرصه ی سیاسی ایران کما فی السابق مطرح شده است. عده ای این تکاپو ها و رودررویی ها را جنگی زرگری دانسته و بخش هایی از گزارش های خبرگزاری ها را که نشانگر احتمال حصول توافقاتی بود، برجسته می کردند. گروه دیگر نگران سرنوشت این مذاکرات، ضمن گوشزد کردن خطرات بازی با سرنوشت مردم ایران، بی نتیجگی ماهوی این شیوه ی برخورد را بازتاب داده اند
پایان همه ی این اقدامات را می توان در مصاحبه لاریجانی نماینده ی شماره یک مذاکرات دید. او می گوید
اگر در مسير مذاكرات افرادي نخواهند از مذاكره استقبال كنند اين "ما " نيستيم زيرا ما هميشه گفتهايم حقوق خود را خيلي شفاف عرضه و از مذاكره استقبال ميكنيم. فکر نمی کنم بتوان معنای دیگری جز شکست مذاکرات از این اظهارات دریافت کرد. او در مورد طرح روسیه نیز می گوید
براي اينكه طرح روسيه، مجال رشد پيدا كند ابتدا بايد بسترهاي آن فراهم شود. و بعید می دانم ایشان نداند وقتی برای بستر سازی یا به معنای روشن تر وقت خریدن باقی نمانده است. او آخرین برگ خود را نیز رو می کند و ضمن موافقت با مذاکره ی مستقیم با آمریکا، اگرچه آن را نظر رسمی دولت نمی داند، می گوید
آمريكا در مسائل عراق و مشكلاتي كه خود باعث آن بودهاند و به آن گرفتار هستند نياز دارند كه با ايران مذاكره داشته باشند. و این احتیاجی به تفسیر هم ندارد
سئوال اینجاست که هدف آقایان از این مذاکرات چه بوده و چرا شکست خورده است
وانمود کردن به مذاکره ولی با هدف به شکست کشیدن آن
تلاش برای رسیدن به توافق ولی عدم نتیجه گیری به علت پافشاری هایی غیر منطقی بر خواست ها
عدم درک شرایط بین المللی و خام شدن بوسیله ی برخی مشاوران
واقعیت آن است که برای هریک از این پاسخ ها فاکت های بسیار زیادی وجود دارد و شاید حقیقت ترکیبی از همه ی این ها باشد. اما این هر چه باشد نتیجه اش یکی ست و آن این که وارد فاز خطرناک تری شده ایم. و گامی به سوی فاجعه برداشته ایم. مردم منطقه امروز درک روشن تری از اهداف آمریکا دارند. تظاهرات وسیع علیه بوش در هند و پاکستان نشانگر آن بود که کسی گول وعده های دروغین آمریکا و متحدینش بویژه انگلیس را نمی خورد. اما کیست که نداند هنوز قدرت عمل مردم بسیار کم تر از آن است که بتواند آن ها را از پیشگیری راهشان باز دارد. ما به جنبشی عظیم برای صلح نیاز داریم و بزرگترین ضربه ای که از ناحیه گردانندگان امور به مردم ما زده شده و می شود، عدم وجود آزادی و دمکراسی برای سازماندهی و پیشبرد آن است. می رود که تاوان سنگینی بپردازیم. تاوانی که تاریخ معاصر کشور ما نظیر آن را سراغ نداشته است
اگر در مسير مذاكرات افرادي نخواهند از مذاكره استقبال كنند اين "ما " نيستيم زيرا ما هميشه گفتهايم حقوق خود را خيلي شفاف عرضه و از مذاكره استقبال ميكنيم. فکر نمی کنم بتوان معنای دیگری جز شکست مذاکرات از این اظهارات دریافت کرد. او در مورد طرح روسیه نیز می گوید
براي اينكه طرح روسيه، مجال رشد پيدا كند ابتدا بايد بسترهاي آن فراهم شود. و بعید می دانم ایشان نداند وقتی برای بستر سازی یا به معنای روشن تر وقت خریدن باقی نمانده است. او آخرین برگ خود را نیز رو می کند و ضمن موافقت با مذاکره ی مستقیم با آمریکا، اگرچه آن را نظر رسمی دولت نمی داند، می گوید
آمريكا در مسائل عراق و مشكلاتي كه خود باعث آن بودهاند و به آن گرفتار هستند نياز دارند كه با ايران مذاكره داشته باشند. و این احتیاجی به تفسیر هم ندارد
سئوال اینجاست که هدف آقایان از این مذاکرات چه بوده و چرا شکست خورده است
وانمود کردن به مذاکره ولی با هدف به شکست کشیدن آن
تلاش برای رسیدن به توافق ولی عدم نتیجه گیری به علت پافشاری هایی غیر منطقی بر خواست ها
عدم درک شرایط بین المللی و خام شدن بوسیله ی برخی مشاوران
واقعیت آن است که برای هریک از این پاسخ ها فاکت های بسیار زیادی وجود دارد و شاید حقیقت ترکیبی از همه ی این ها باشد. اما این هر چه باشد نتیجه اش یکی ست و آن این که وارد فاز خطرناک تری شده ایم. و گامی به سوی فاجعه برداشته ایم. مردم منطقه امروز درک روشن تری از اهداف آمریکا دارند. تظاهرات وسیع علیه بوش در هند و پاکستان نشانگر آن بود که کسی گول وعده های دروغین آمریکا و متحدینش بویژه انگلیس را نمی خورد. اما کیست که نداند هنوز قدرت عمل مردم بسیار کم تر از آن است که بتواند آن ها را از پیشگیری راهشان باز دارد. ما به جنبشی عظیم برای صلح نیاز داریم و بزرگترین ضربه ای که از ناحیه گردانندگان امور به مردم ما زده شده و می شود، عدم وجود آزادی و دمکراسی برای سازماندهی و پیشبرد آن است. می رود که تاوان سنگینی بپردازیم. تاوانی که تاریخ معاصر کشور ما نظیر آن را سراغ نداشته است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر