امروز رفتیم قدم زدن. هوا خیلی خوب بود. البته تا ما کارامون رو بکنیم و راه بیفتیم هفت هشت درجه اومد پائین و بفهمی نفهمی افتضاح شد. خلاصه یه کم که راه رفتیم، سرما زده مون و مجبور شدیم بریم توی یک مال و بشینیم تماشای مردم. مدتی که ساکت نشستیم و کمی که گرم شدیم. دلمان گرفت. می دونین آدم، کالا، خرید و فروش و . . . زرق و برق های دروغین . . . اونم توی یه غربت غریب خیلی دلتنگی آوره
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر