شنبه، مهر ۲۴، ۱۳۹۵

آلودگی های روانی


عزیزی برام نوشته:
«عمو! شبا اضطراب خفم ميكنه / الان تو اين لحظه ارومم /  همش با خودم حرف ميزنم /  تونستن هاي سابق رو ياداوري ميكنم كه نترسم... /  ول كنم خودمو، رفتم /  پام ليز ميخوره، ميرم اون ته / اونجا كه همه چي از همه ور حمله ميكنن به تن بي دفاع و نحيف تو! /  چقدر طاقت آدم بالاست!! / در ترس هاي آتيم اين لحظه رو بايد يادم باشه! / لحظه پررنگ و مهميه...حاشيه امني به اختيار و به زحمت ساختم برا خودم در تند باد حوادث اين روزها...»

شب پای کامپیوتر نبودم که نوشته رو ببینم. صبح زود که پاشدم پای کامپیوتر رفتم و پیامش رو دیدم و براش نوشتم:
دنیای ما پر از آلودگی های روانیه... این دور و ورهای بسیار شیک و تمیزِ  پر از وسایل و امکانات مدرنی که فکر می کنیم محشره، بسیار هم آلوده ست. آلوده به عملیات روانی رسانه ای، آلوده به ناامنی های کاری و شغلی و اقتصادی، آلودگی های صوتی، آلودگی های موجی، آلودگی های هجوم های تبلیغاتی، آلودگی های ناشی از کار بیش از حد با ماشین و کامپیوتر، آلودگی های ناشی از انفراد و طردشدگی، آلودگی های ناشی از  ترس از آینده، آلودگی های متاثر از «از خود بیگانگی» و «نا به جایی»، یا رقابت های افراطی، امتحان و امتحان و امتحان، سرعت های شتاب گیرنده و ....چه و چه ...
این یعنی - اگه بخواهیم با آلودگی های شیمیایی و میکروبی قیاس کنیم - ما داریم وسط یک زباله دان بزرگ زندگی می کنیم و متاسفانه آموزش ها و مهارت ها، سنت های بهداشتی و کنترل های قانونی و اجتماعی، و خدمات لازم بهداشی اش را هم نداریم، و چون بسیاری از ما در راه بهبودش هم نه تلاشی می کنیم و نه مبارزه ای، امیدی به تغییرش هم نداریم. 

معلم مون می گفت، اگر مهارت های لازم برای مدیریت بسیار پیچیدهٔ استرس های ناشی از اوضاع را یاد نگیریم، همه مون قطعا بیمار می شویم، چون روان ما برای چنین شرایطی ساخته نشده...
هر چی بیشتر می گذره می بینم چقدر درست گفته.

هیچ نظری موجود نیست: