یک عده ای از اصطلاح «نیروهای سیاسی داخل» و «نیروهای سیاسی خارج» زیاد استفاده می کنند و گاهی هم حکم می دهند که «خارج نشین ها» نباید در سرنوشت داخل دخالت کنند، چون مثلا نمی دانند اینجا چه خبر است.
این دوگانهٔ تبلیغاتی را البته بیش از هر زمان در موقع انتخابات و داغ بودن بازارهای سیاسی انتخاباتی شاهدیم.
می توان پرسید نیروهای داخل چه کسانی هستند و نیروهای خارج کدام؟
این دوگانه به شکلی به کار می رود که احزاب و سازمان های اصلاح طلب، و اعتدلالی قانونی، داخلی و نیروهای ملی گرا، دمکرات، چپ و ... عملا غیر قانونی در کشور، نیروی مستقر در خارج تلقی شوند.
نیروهای خارج از چپ ها، ملی ها، و ... گرفته تا مجاهدین و سکولار ها و ... همگی در داخل هم فعال اند و هوادارانی دارند که البته اغلب بخش علنی فعالیت های آن رامی توان تنها تا حد محدودی در زندان سراغ کرد. چراکه سرکوب، هر گونه حق سخن گویی آزادانه را از آن ها گرفته است. نیروهای اصلاح طلب نیز علاوه بر آنکه هوادارانی در خارج دارند، از سازمان ها و تشکل های مستقری هم در خارج از کشور برخوردارند. پس هدف از سلب حق «نیروهای خارج از کشور» از سیاست ورزی چیزی جز حق انحصاری ائتلاف اعتدالی - برای دخالت در امور سیاسی اجتماعی کشور نیست.
به دام این شیوه برخوردهای غیر دمکراتیک نباید افتاد.
آنچه واقعا وجود دارد داخل و خارج نیست. نیروهای سیاسی در کشور ما درست مانند اغلب کشورهای جهان به دو گروه منتقد و مخالف تقسیم می شوند. گروه اول آن هایی هستند که این رژیم فاسد را به هزار و یک دلیل منطقی و غیر منطقی هنوز بهتر از هر گزینهٔ ممکنی می دانند و تنها خواهان اصلاحاتی در همین چارچوب هستند و طبعا تا حد زیادی تحمل می شوند،
و گروه دومی که ادامه حکومت رژیم موجود را فاجعه ای برای کشور می شناسند و خواهان تغییرات رادیکال در نظام سیاسی کشور اند و در یک رژیم دیکتاتوری سرکوب می شوند.
می توان به گروه اول تعلق خاطر داشت یا گروه دوم و از این هواداری دفاع کرد.
اما اگر کسی چیزی را طور دیگری وانمود می کند و بیان می کند که برایش حقانیت تبلیغاتی ببار بیاورد، می توان تصور کرد اشکالی باید متوجه اهدافش باشد که به شکل شفاف و صریح قابل بازگویی و دفاع نیست.
این دوگانهٔ تبلیغاتی را البته بیش از هر زمان در موقع انتخابات و داغ بودن بازارهای سیاسی انتخاباتی شاهدیم.
می توان پرسید نیروهای داخل چه کسانی هستند و نیروهای خارج کدام؟
این دوگانه به شکلی به کار می رود که احزاب و سازمان های اصلاح طلب، و اعتدلالی قانونی، داخلی و نیروهای ملی گرا، دمکرات، چپ و ... عملا غیر قانونی در کشور، نیروی مستقر در خارج تلقی شوند.
نیروهای خارج از چپ ها، ملی ها، و ... گرفته تا مجاهدین و سکولار ها و ... همگی در داخل هم فعال اند و هوادارانی دارند که البته اغلب بخش علنی فعالیت های آن رامی توان تنها تا حد محدودی در زندان سراغ کرد. چراکه سرکوب، هر گونه حق سخن گویی آزادانه را از آن ها گرفته است. نیروهای اصلاح طلب نیز علاوه بر آنکه هوادارانی در خارج دارند، از سازمان ها و تشکل های مستقری هم در خارج از کشور برخوردارند. پس هدف از سلب حق «نیروهای خارج از کشور» از سیاست ورزی چیزی جز حق انحصاری ائتلاف اعتدالی - برای دخالت در امور سیاسی اجتماعی کشور نیست.
به دام این شیوه برخوردهای غیر دمکراتیک نباید افتاد.
آنچه واقعا وجود دارد داخل و خارج نیست. نیروهای سیاسی در کشور ما درست مانند اغلب کشورهای جهان به دو گروه منتقد و مخالف تقسیم می شوند. گروه اول آن هایی هستند که این رژیم فاسد را به هزار و یک دلیل منطقی و غیر منطقی هنوز بهتر از هر گزینهٔ ممکنی می دانند و تنها خواهان اصلاحاتی در همین چارچوب هستند و طبعا تا حد زیادی تحمل می شوند،
و گروه دومی که ادامه حکومت رژیم موجود را فاجعه ای برای کشور می شناسند و خواهان تغییرات رادیکال در نظام سیاسی کشور اند و در یک رژیم دیکتاتوری سرکوب می شوند.
می توان به گروه اول تعلق خاطر داشت یا گروه دوم و از این هواداری دفاع کرد.
اما اگر کسی چیزی را طور دیگری وانمود می کند و بیان می کند که برایش حقانیت تبلیغاتی ببار بیاورد، می توان تصور کرد اشکالی باید متوجه اهدافش باشد که به شکل شفاف و صریح قابل بازگویی و دفاع نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر