سه‌شنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۹

دارم اعلامیه پخش می کنم

یکی اومده چت و می گه عمو چطوری؟ چی کار می کنی؟
نوشتم عمو مثل روزهای انقلاب دارم اعلامیه پخش می کنم...
منتها اعلامیه هام گاهی یک شعاره، گاهی مقاله، گاهی عکس و پوستر و گاهی کاریکاتور، فیلم، انیمیشن، موسیقی، سخنرانی، رقص... گاهی خبرهایی رو تند تند بازنویسی می کنم، گاه پاراگرافی تحلیل می نویسم و بعضی وقت ها هم کامنت هایی که یک نگاه دیگری را شهاب وار بازتاب دهد... کمترین این محصولات از من است، سهم بسیار ناچیز اما ارزشمند. اینجا در دریای انسانها غرق شده ام. انسان های شریفی که درِ خانهٔ آرزوهاشان بر ما باز است و راه مان داده اند تا با پر اهمیت ترین گفتگوهای لحظه به لحظه شان دست رسی داشته باشیم و آشنا شویم. دست ها همه در حرکت است. همه چیز اینجا باید دست به دست شود تا قدمی پیش برود و همین ویژگی اثیری و ناب است که دست ها را به هم پیوند می دهد و چیزی را می سازد که یک فضاست، یک سپهر شگفت انگیز.... تو فیس بوک زمینگیر شده ام عمو...

هیچ نظری موجود نیست: