پنجشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۹

پیاده روی

دیشب حصر خانگی را شکستیم .
درجه حرارت دو درجه بالای صفر گفته می شد و باد هم نداشتیم. اما بعد از بارش ده پانزده سانت برف، بارون شروع شده بود و برف آبه ای را ایجاد کرده بود دیدنی. خلاصه یک ساعتی توی برف آبه ها شالاپ شالاپ راه رفتیم و بعد از اونی که خیس و خول شدیم، به خونه برگشتیم. خیلی باحال بود.
می دونین؟ معنای اینکه چرا می گن «آب» و هوا را با گوشت و پوست فهمیدیم

هیچ نظری موجود نیست: