پنجشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۹۵

کورمال بینی

یک دوستی بهم انتقاد می کنه:
«تو گاهی چیزهایی رو می بینی که آدم براستی شگفت زده می شه، و گاهی به خودم می گم نکنه این احمدآقا اصلا بکلی کوره...»
در جوابش می گم:
ما همه یک چیزهایی رو می بینیم و یک چیزهایی رو نمی بینیم. این دیدن و ندیدن ذاتی بشره. اصلا حس های ما قبل و بعد از تکامل مغز و زندگی اجتماعی و فرهنگ و چه و چه ... این محدودیت رو داشته و هنوز هم داره. ما نور ماورای بنفش رو نمی بینیم، اما وقتی عکس می گیریم دوربینمون اونو به طیف آبی اش اضافه می کنه و عکس مون آبی تر از اونیه که می بینیم. ما امواج الکترومغناطیسی وسیعی رو نمی شنویم، اما گوشی همراهمون می گیره و زنگ می زنه.
تازه، گوش دادن و شنیدن کار گوش و چشم نیست. کار مغزه. ذهنمان تو همه چیز مداخله می کنه و دیدن و شنیدن ما رو رهبری می کنه و به نوعی می گه چی رو ببین و چی رو گوش بده و از اون چه برداشتی بکن.

ذهن ما در این مداخلۀ خودش از هزار و یک چیز تاثیر می گیره. فرهنگ، فضا، دانسته ها، بینش و ... ده ها عامل باعث می شه اولویت ها، تاکیدها، توجه ها، و فرایند های مختلف توی ذهنمون دیدن ها و ندیدن هایی رو باعث بشه.
پس تعجب نکنیم چرا برخی ها چیز به این واضحی رو نمی بینند. 
هیچ منظوری ندارن بیچاره ها، خیلی ساده ...نمی بینند. این «کورمال بینی» ذاتی بشره کاریش هم فعلا نمی شه کرد. باید دیگری را متوجه کرد تا دقت کنه و ببینه، همین.
تا نظر شما چی باشه...

هیچ نظری موجود نیست: