برخی از دوستان با ایمیل و برخی با کامنت خواستار گسترش و مباحثه پیرامون برخی از نگاشته های سیاسی این وبلاگ شده اند. تجربه های قبلی اینجانب با توجه به طیف خوانندگانم نشان داده که سمتگیری به سوی بحث ها و دیالوگ های سیاسی، با استقبال روبرو نمی شود. به همین لحاظ بیشتر به اشاره ها و نکته گویی هایی در زمینه ی سیاسی پرداخته ام و گذشته ام، نکته هایی که خود بحث های مفصلی را می طلبد که من و هما در کنار بسیاری از اساتید خود، مقالاتی در باره ی آن ها (چه به صورت ترجمه و چه به صورت تالیف) انتشار داده ایم. اگر دوستان علاقمند باشند می توانند در گوگل و سایت هایی که برای آن ها مقاله ارسال داشته ایم، و هنوز سر پا هستند مانند: صدای مردم، نوید نو، اخبار روز، روشنگری، و یا قبلا در نشریه ی چیستا (سایت تنها مقالات قدیمی را دارد) و ... با نام ما جستجو ای بکنند. متاسفانه نه این وبلاگ و نه خود ما آرشیو مناسبی از آن ها نداریم و بخشی از مقالات در سایت های فرهنگ توسعه و نگاه دیگر با تعطیل شدن آن ها قابل دسترسی نیست.
اینجانب اخیرا سعی کرده ام برخی مباحثی را که می خواهم در باره ی آن ها بنویسم، از اینجا شروع کنم و بپرورانم... و مقالات منتشره را در اینجا نگهداری کنم. به همین دلیل، نقطه نظراتی که اینجا می دهید و خواهید داد، بسیار در این زمینه به من کمک خواهد کرد و سپاسگزارم.
مباحثی که ما در دهه ی گذشته بیشتر بر آن متمرکز بوده ایم، بدین قرار است:
عصر جهانی سازی
ائتلاف و اتحادهای سیاسی
جنبش صلح
انقلاب علمی فنی و تحولات ناشی از آن
علم "پیچیدگی" (کامپلکسیتی) و کاربردهای اجتماعی آن
منطق فازی و تحولات سیاسی اجتماعی
مفهوم "فضا" در مباحث سیاسی
مبارزه در فضای چند جنبشی
و ...
البته ما درک همه ی این مباحث را برای اینکه نگاهمان به سوسیالیسم را "علمی" و به روز نگه داریم، لازم و مفید دانسته ایم و به همین دلیل به اطلاع رسانی و اندیشه ورزی در آن ها دست زده ایم.
بد نیست یک نکته ی دیگر را هم اینجا دوباره مطرح کنم. من بر این باور دارم که بین کار "روشنفکری" در زمینه ی سیاسی با پراتیک سیاسی تفاوت جدی وجود دارد. پراتیک سیاسی تنها می تواند و باید در چارچوب احزاب و سازمان های سیاسی پیگیری شود. من با کارهای محفلی و "خود جریان بینی" به شدت مخالفم و معتقدم ما در طیف چپ، همانند دیگر طیف های سیاسی جامعه، احزاب و سازمان های بسیار پر تجربه ای داریم که سرمایه ی اجتماعی بزرگی برای جامعه ی ما هستند و به خوبی و درستی کارشان را انجام می دهند.
شاید بتوان به دوران روشنفکران "ضد" سیاسی که کارش تخریب نیروهای اصیل سیاسی بوده پایان داد و مفهوم تازه ای از کار روشنفکری سیاسی را پی گرفت که اعتبار دهنده و آموزنده است. ناگفته نگذارم که تجربه ی همکاری با چیستا و استاد گرامی مان پرویز شهریاری در این زمینه بسیار به ما آموخت و بیش از هر عاملی این شیوه ی کار را باعث شد.
اینجانب اخیرا سعی کرده ام برخی مباحثی را که می خواهم در باره ی آن ها بنویسم، از اینجا شروع کنم و بپرورانم... و مقالات منتشره را در اینجا نگهداری کنم. به همین دلیل، نقطه نظراتی که اینجا می دهید و خواهید داد، بسیار در این زمینه به من کمک خواهد کرد و سپاسگزارم.
مباحثی که ما در دهه ی گذشته بیشتر بر آن متمرکز بوده ایم، بدین قرار است:
عصر جهانی سازی
ائتلاف و اتحادهای سیاسی
جنبش صلح
انقلاب علمی فنی و تحولات ناشی از آن
علم "پیچیدگی" (کامپلکسیتی) و کاربردهای اجتماعی آن
منطق فازی و تحولات سیاسی اجتماعی
مفهوم "فضا" در مباحث سیاسی
مبارزه در فضای چند جنبشی
و ...
البته ما درک همه ی این مباحث را برای اینکه نگاهمان به سوسیالیسم را "علمی" و به روز نگه داریم، لازم و مفید دانسته ایم و به همین دلیل به اطلاع رسانی و اندیشه ورزی در آن ها دست زده ایم.
بد نیست یک نکته ی دیگر را هم اینجا دوباره مطرح کنم. من بر این باور دارم که بین کار "روشنفکری" در زمینه ی سیاسی با پراتیک سیاسی تفاوت جدی وجود دارد. پراتیک سیاسی تنها می تواند و باید در چارچوب احزاب و سازمان های سیاسی پیگیری شود. من با کارهای محفلی و "خود جریان بینی" به شدت مخالفم و معتقدم ما در طیف چپ، همانند دیگر طیف های سیاسی جامعه، احزاب و سازمان های بسیار پر تجربه ای داریم که سرمایه ی اجتماعی بزرگی برای جامعه ی ما هستند و به خوبی و درستی کارشان را انجام می دهند.
شاید بتوان به دوران روشنفکران "ضد" سیاسی که کارش تخریب نیروهای اصیل سیاسی بوده پایان داد و مفهوم تازه ای از کار روشنفکری سیاسی را پی گرفت که اعتبار دهنده و آموزنده است. ناگفته نگذارم که تجربه ی همکاری با چیستا و استاد گرامی مان پرویز شهریاری در این زمینه بسیار به ما آموخت و بیش از هر عاملی این شیوه ی کار را باعث شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر