پنجشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۹

فالگوش

یکی هست که به من می گه : عمو!!! می شه خواهش کنم گوش بدین؟
یکی یه بار به من گفت : چه جوری می تونین این جور غیر منصفانه قضاوت کنین؟
یک نفر دیگه ... می گه : عمو ببخشیدها اما گاهی منو یاد معلم قرآن شرعیات مون میندازین
یک دوست دیگری ...: آدم کنار شما از خودش خجالت می کشه و من این احساس رو دوست ندارم
یک عزیز دیگه بی رودربایستی گفت : خیلی دوست دارید حرف بزنید، نه؟
یکی دیگه اینکه : نمی شه اینهمه چیز رو در کنار هم قبول و دوست داشت که... آدمو گیج می کنین شما
یکی کامنت داد که من چون سبزم مثلا دشمن طبقاتی شم و در آینده اونو شکنجه خواهم کرد و تو زندان خواهم انداخت
و یکی دیگه مدت ها به حرف هام گوش داد و بدون اینکه بپرسه، رفت از تو آشپزخونه شون یک بشقاب غذا برام کشید، داد دستم و گفت حتما خیلی گرسنه شدی، بیا بخور!
و یکی دیگه که ...
و من چقدر همه ی این آدم ها رو دوسشون دارم ... چقدر دیوانه وار دوسشون دارم
بخصوص اون یکی رو که وقتی به شکل استاندارد، اظهار فضل می کنم، تو چشمام با یک حالت اعتراضی عجیب نگاه می کنه، و سکوت می کنه

۲ نظر:

Parisa گفت...

I never feel like that in close to you. I really really miss leasing to you. I wish I was closer then we can talk and talk and talk 

Parisa گفت...

leasing = listening