انبوه ستارگانی را می گویم که از آن شیر نوشیدیم
فواره هایی که بر آسمان چتر می گشودند
صخره هایی که ابرها بر آن تکیه می کردند
سنجاقک های جسوری
که راه را تا تپه های دوردست گشت می زدند
سروهایی را می گویم که در پایشان می نشستیم
عزیزانی که تو هم می شناسی....
با گل های سرخ بر سینه و بفشه ای کبود بر پیشانی
به خاک افتادند
به خاک افتادند
---------------------------------
منتشر شده در سال 1384 به مناسبت کشتار هزاران زندانیان سیاسی در سال 1367
فواره هایی که بر آسمان چتر می گشودند
صخره هایی که ابرها بر آن تکیه می کردند
سنجاقک های جسوری
که راه را تا تپه های دوردست گشت می زدند
سروهایی را می گویم که در پایشان می نشستیم
عزیزانی که تو هم می شناسی....
با گل های سرخ بر سینه و بفشه ای کبود بر پیشانی
به خاک افتادند
به خاک افتادند
---------------------------------
منتشر شده در سال 1384 به مناسبت کشتار هزاران زندانیان سیاسی در سال 1367
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر