یکشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۹

بعد از سی سال

فکرش رو بکن! آدم یک دوست بسیار بسیار صمیمی گم شده ی دوران دانشگاهش رو، اون سر دنیا، بعد از سی سال تو فیس بوک پیدا کنه ... این اتفاقی یه که این روزا برا هما افتاده
روزی چند تا نامه و عکس می ره و میاد و هر کدوم از این نامه ها بخش های از رمان دو زندگی رو این جا و اونجا برش می ده و پشت سر هم می ذاره و به تصویر می کشه... تجربه ی عجیبی یه. نامه ها که میاد همه مون دور کامپیوتر هما جمع می شیم. چنان فضای پر احساسی تو اطاقمون ایجاد شده که همه چیز رو تو خودش ذوب می کنه
کاش من اونقدر توانایی داشتم که به تصویرش بکشم

هیچ نظری موجود نیست: