جمعه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۹

درست مثل قبل

برای یکی  فیلم فرستادم با پست پاریس که براش تیتراژ درست کنه... نمی دونم چرا گفته برات ادیتش می کنم! ... و بعد هم نرسیده و نکرده...

برای یکی از اینجا یک سی دی فرستادم با مسافر به تهران و شیراز که نظر بده ... بعد از یک ماه ایمیل زده که گذاشته زیر کونش شکسته ...
برای یکی فیلم هامو روی هارد درایو ریختم و منتظر موندم که بدم نگاه کنه ... حوصله اش نشده...
من درک می کنم... عمیقا درک می کنم ... تقصیر کسی هم نیست ...
من نگران می شم، ولی کارم رو می کنم... کارم رو کنم... درست مثل قبل


۱ نظر:

روجا گفت...

سلام عمو
می دونم منم یکی از اون آدمایی هستم که تو این یادداشت دلخوریتونو ازم نشون دادید؛ می دونم، می فهمم، حق دارید وقتی برای کاری زحمت کشیدید و منتظرید تا بازتابش رو بدونید و ببینید،اونوقت بعضی آدما مثل من اینجوری بی توجهی نشون می دهند که البته در مورد من ناشی از تنبلی و بی برنامگی های همیشگیم هست. وگرنه باور کنید بارها و بارها از زمانی که فیلم رو گرفتم و نگاه کردم، بهش فکرکردم و بارها تصمیم داشتم بهتون ایمیل بزنم، ولی خوب حسابی گیج و فراموشکار شدم. به هر حال بهتون حق می دم دلخور بشید.