شب ها می ریم با هما یک ساعتی قدم بزنیم. جالب اینه که خیابون ها خلوته خلوته. خیلی کم اند آدم هایی که تو این ساعت ها میان بیرون برای پیاده روی، و جالب تر اینکه، اکثر کسانی رو هم که می بینیم، وقتی نزدیک می شن، زبان شیرین فارسی شون تو هوا بلنده ... سلامی و شب بخیری و دوباره سکوت و شب و صدای پاهای آشنای هرشبه ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر