به چه محكوم شده ام؟
به آنچه نبوده ام،
یا به آنچه كه بوده ام؟
زندگي پيچيده اي نداشتم
تمام عمر كاركرده ام و تلاش
و براي آنچه درست دانسته ام، رزميده ام.
اندوخته ي كمي دارم، اما
بر توشه ي روياهايم هر روز افزوده ام
كارم هنوز هم خاطره انگيزي ست
و آنقدر خاطره دارم
كه هزار سال به سلولي تنها نيز
كم نياورم.
محكوم چه ام ؟
به آن که راي دادم
به جايي ره نيافت تا مسئول مصيبت چيزي باشد.
به هر چه اميد بستم، ممنوع شد
و هر آنكه مورد نفرت من بود
جايگاه رفيعي را ميهمان بخت بلندش كرد.
اما من باز شاكرم كه
لحظه لحظه ي هستي را بي اغراق
صرف بازآفريدن آن مي كنم
و براي آنكه نانش حلالم باشد
تمام وقت براي صلح و عدالت و آزادي مي كوشم
و صبح كه برمي خيزم و
از زير وجدان ملحفه ي پاكم
سپيدي نور را
گيرم از دريچه ي مسدود بند حس مي كنم
به زندگي پر سعادت خويش درود مي گويم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر