اینکه یک کس دیگه دنیا رو یک شکل دیگه ای می بینه، به این خاطر نیست که «اشتباه» می کنه، به خاطر این نیست که «ناآگاه» تشریف داره، یا «نمی فهمه»، بلکه بیش از هر چیز به خاطر نقطهٔ دیدی یه که از اون منظر، صحنه رو تماشا می کنه. این نقطهٔ دید، فقط یک مکان صرف نیست، یک مکان-زمانه، یا هنوز عمیق تر که نگاه کنیم، یک جایگاه از سپهری یه که درش قرار گرفته و به اون پیوند داره. این جایگاه ها و سپهرها واقعی اند، دروغین و مجازی نیستند و یک تاریخ عظیمی در پس پیدایش هر کدوم شون هست. و از اون مهم تر اینکه، هر روز به تنوع و گونهگونیشون اضافه می شه.
ما البته می تونیم و باید بر یکدیگر تاثیر داشته باشیم، اما از اون مهم تر و حتی برای خود این تاثیرگذاری، باید راه همراهی و همگامی، و همبستگی با دیگر انسانها رو درست در همان نقطه ای که هستند و درست در همان مسیری که به طور طبیعی طی می کنند، بیاموزیم.
خلاصه بگم، می دونی؟ ما به جای اینکه بخواهیم دیگران را مثل خودمون بکنیم، باید راه همکاری بین انسان ها رو بیاموزیم و آموزش بدهیم.
و این هم یه شوخی: اگه خیلی از خودمون خوشمون میاد و دوست داریم دیگران هم مثل ما بشن تا از خودشون خوششون بیاد، باز هم راهش از همین مسیر می گذره ...
و تازه... وقتی این مسیر رو شروع کردیم و این راه را پی گرفتیم، در خواهیم یافت که چه تجربه های ارزشمندی وجود داره که باید آموخت و چرا تازه بعد از اینهمه تلاش، اینجای کاریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر