اینکه حرف ها یا عمل خوب و درست یک نفر یا گروه یا تشکل رو نمی تونیم از بقیه برخوردهای نامناسبش سوا کنیم و مورد تایید و استفاده قرار بدهیم، در بیشر اوقات به علت مطلق گرایی است. به نظر من همیشه این امکان هست که ما علیرغم اختلاف نظر و یا حتی مخالفت با بخش مهمی از گفتارها و کردارهای دیگران، از بخش های درست و جالب کار اونا بهره ببریم. شاید معنای نقد به نوعی هم همین باشد.
۳ نظر:
حرف حساب درسته اما اگر یه مثل باشه که یه ادم خائن به ملت بیاد دم از ملت پرستی بزنه و از اصول و عقایدش برامون حرف بزنه باز میشه از مطلق گرایی اون را جدا کنیم؟
به نظر من در خیلی از مواقع، آره می شه. آقای عبدالوهاب شهیدی رو زمان قبل از انقلاب می گفتند ساواکی یه و ایشان ترانه های زیبایی خوانده بود که مردم دوست داشتند و گوش می دادند. من هم دوست داشتم و گوش می دادم و برای قسمت مهم تر و اصلی شخصیتش یعنی ساواکی بودن هم یک گزاره ای رو تکرار می کردم. حیف این صدا و ترانه که از حنجرهٔ این آدم در میاد. این رو می گفتم ولی به ترانه هاش گوش می دادم. اغلب آدم ها هم همین کار را می کردند، اگرچه از ساواکی ها واقعا بدشون میومد.
این لغت «خائن» هم خیلی بار سنگینی داره و متاسفانه خیلی راحت از مصداق واقعیش مورد استناد قرار می گیره.
وطن پرستی درسته، آدمه نادرسته چون عماش برخلاف حرف هاشه. ... اینکه خیلی راحت جدا می شه و مشکلی پیش نمیاره...
خیلی راحت و فراتر از مصداقش ...
ارسال یک نظر