جمعه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۹

از پاسخ های صریح هم نترسیم 1

فکرش رو بکن: یک نامه بیاد در خونت که توش برات سه محل جدید کار با حقوق مناسب و در خور تخصص و شغلت پیشنهاد شده باشه و شما جواب بدهید که نه فعلا قصد دارید تا یافتن کار مناسب تر منتظر بمانید و همچنان بخش اعظم حقوق ماهانه ی شما تا مدت های طولانی به حسابتان ریخته شود... چرا که اشتغال بعنوان یک حق برای شما به رسمیت شناخته شده است و این وظیفه ی دولت است که برای شما کار مناسب معرفی کند.
تصور کنید وقتی بیمار می شوید با یک تلفن دکتر و آمبولانس به در منزل شما بیایند و شما را ویزیت کنند و اگر مشکل بزرگ تری دارید، شما را به بیمارستان انتقال دهند و هرگونه دارو و جراحی و معالجه ای که نیاز دارید را مجانی در اختیارتان بگذارند.
یا هر کس حق داشته باشد هر رشته ای را که دوست دارد تا مدارج بالای تحصیل بخواند و همه ی امکانات آموزشی بدون پرداخت هرگونه وجهی بطور گسترده در اختیار همگان قرار گیرد.
یا یک نامه بنویسی و ثبت نام کنی و پس از چند سالی که از سابقه ی کار شما می گذرد، کلید یک آپارتمان مجانی را در اختیار شما بگذارند و شما به آن نقل مکان کنید و فقط شارژ بسیار اندک ماهانه (چند درصد حقوق) برای آب و برق و ... بپردازی.
فکر کنید اگر کار شما کار سختی قلمداد می شود مثل کار در معدن، شما سه ماه مرخصی سالانه داشته باشید و بتوانید مدتی از آن را در استراحت گاه های جنگلی یا لب دریا باز هم بدون پرداخت وجهی آنچنانی بعنوان بخشی از حق خود بگذرانید...
یک لحظه فکر کنید: در جامعه فقر وجود نداشته باشد، فلاکت وجود نداشته باشد، هیچکس گرسنه سر به بالین نگذارد...
این ها خیال پردازی نیست... این ها سال های سال در بلوک کشورهای سوسیالیستی امروز فروپاشیده، و هنوز هم در بقایای آن سیستم جهانی در اینجا و آنجا تا حد قابل توجهی عمل شده و می شود.
اینکه مردم در یک فضای امنیتی حاصل از جنگ سرد حق سفر به خارج نداشته اند، یا نمی توانسته و نمی توانند تشکل هایی با افکار مخالف در آن سیستم بپا کنند و اینکه ده ها ایراد دیگری وجود داشته و یا دارد، باعث نخواهد شد که این آمال ها و آرزوها از ذهن بخش بزرگی از مردم جهان پاک شود... و این باعث نمی شود که ما بپذیریم: به نگرانی و اضطراب دائمی از پایمال شدن این حقوق محکومیم.
مبارزه در راه عدالت اجتماعی - اگرچه با اصلاح روش ها و شیوه های ناموفق گذشته بسته به شرایط مشخص هر سرزمین - به اندازه ی دمکراسی، صلح، توسعه ی پایدار منطبق با حفظ محیط زیست، و بسیاری ارزش های دیگر برای آفریدن یک فضای شایسته ی زندگی انسانی، بسیار مهم است و اگر ما امروز توجه مبارزه ی خود را بنا بر شرایطی که در آن به سر می بریم و یا علائق و ویژگی های شخصی خود، به مبارزه در راه دمکراسی داده ایم، این نباید باعث شود که دیگر جنبش ها برای تامین سعادت اجتماعی را نبینیم یا کم ارزش قلمداد کنیم یا تخیلی و ....یا آن نظام ها را اردوگاه های مرگ و نابودی و چه و چه  بدانیم، و اذهان خود را به دست تبلیغات این نظام جهانی دهیم که شیوه ی زندگی خود را علیرغم فاجعه آفرینی های بسیار برگ نهایی در صفحه ی تاریخ بشری می داند...  

۱۲ نظر:

Suburban Sports گفت...

احمد جان فکر نمی کنی اینها رویاهایی غیر عملی بیش نیستند. من خیلی دلم می خواد اینطوری باشه ولی ممکنه؟ یه خورده عملی و مهندسی و اقتصادی فکر کن.

احمد سپيداري گفت...

عزیز نازنینم، واقعا هم رویایی به نظر می رسد! امارویا کدومه؟ سال های سال اینطوری بوده. من عینا مشاهدات مستقیم خودم را در صفر به اتحاد شوروی سابق نوشته ام. امروز کلی از مهاجرانی داریم از این کشورها به غرب آمده اند و بعض هاشان هم تازه کلی بدگویی می کنند. می شود از همان ها هم پرسید...

Unknown گفت...

چقدر حتی فکر کردنش هم آرامش بخش است.
آرزوی یک کشور تمام سوسیالیسم و یک اتحاد دموکراسی وای جقدر شیرینه عموووووووو
یعنی میشه 1روز؟!؟!

Unknown گفت...

الان دیگه هنوز کوبا هم همینطوره؟!
بعید میدونم؟سوییس چی عمو؟

ناشناس گفت...

اینکه میگی اتحاد شوروی "سابق" نشانه شکست این ایده نیست؟

ناشناس گفت...

اینکه این "سابقون" نتوانستند به راهشون ادامه بدن نشان میده که این ایده عملی نیست . نظر تو چیه ؟

احمد سپيداري گفت...

چقدر کامنت؟ خیلی جالبه
نترسین بابا! این کارها خیلی عملی یه ها ها ها
الان تو همین کانادا که ما هستیم و نظام سرمایه داری هم هست بهداشت هنوز هم تقریبا مجانی یه
باور می کنید؟ ما تو اونتاریو که من می دونم بیمارستان خصوصی اصلا نداریم؟
تو سوئد که یک کشور دیگه ی سرمایه داری یه تحصیل دانشگاهی مثل اینکه تا سال آینده هنوز مجانی یه
تا چند سال پیش و عصر نولیبرالیسم اقتصادی، آموزش عمومی در بسیاری از کشورهای اروپایی هم مجانی بود
تحصیل و بهداشت توی کوبا کاملا برای همگان رایگانه (فیلم سایکو مایکل مور رو که دیدن انشاءالله)
توی نظام شاهنشاهی ایران هم تحصیل رایگان بود، و بهداشت وسیعی برای مردم فراهم بود
اصلا نترسین، هیچ چیز عجیب نیست
فقط ذهن های ما رو شستن
چیزی که مردم بخوان همیشه قابل انجامه

ناشناس گفت...

به قول یکی از استادهای خوبم "انسان به هر چیزی که بتونه فکر کنه بهش یه روزی می رسه" وقتی برای اولین بار یخچال وارد ایران شد پدر بزرگم که شنیده بود وسیله ای اومده و وقتی آب رو می ذاری داخلش یخ می زنه با تعجب می گفت مگه می شه، یخ درست کردن فقط کار خداست که می تونه تو کوهها و یا با برف درست کنه

ناشناس گفت...

چیزه دیگه ای که می خوستم اضافه کنم این بود که ما مو دونیم این اولین تجربه ی سوسیالیزم در دنیا بوده که در مقابله قدمت سرمایه داری مانند یه نوزاد در برابر انسان بالغ می مونه یعنی تجربه ی کمی داره ضعفهاشو کامل نشناخته شما در نظر بگیرین ادیسون برای اختراع لامپ در زمینه ی تئوری به یقین کامل رسیده بود ولی هنگامی که می خواست نمونه ی آن را درست کند بیش از هزار بار آزمایشهاش به شکست منجرب شده آیا هر شکست او نشانه ی غلط بودن محاسبات تئوریش می شد؟
مطمئنا نه، ابزاری که برای رسیدن به مطلوبش استفاده می کرد درست نبود و با کسب تجربه خلاصه به فلز تنگستن رسید
در واقع تمامی وقایع ای که توسط انسان روی می دهد با تجربه ی بیشتر به کمال بالاتری می رسد
در باره خود درس آوردهایی که شوروی به آنها رسیده بود تحقیق زیادی لازما نیست همه می دونن که سرانه ی مصرف شیر شوروی چهار برابر استاندارد جهانی بوده
آیا کشوری رو سراغ دارین که به این رکورد رسیده باشه؟
در مورد قوانین تحصیلی و بهداشتی که همش مجانی بود و خیلی دست آوردهای دیگه که اگر واقعا می خواهیم اطلاعاتی بدست آوریم کافی است کمی از پیش قضاوتی خودمان بکاهیم اگر سخنرانی پوتین رو در سالهی گذشته در مورد شوروی می شنیدید متوجه می شدی حتی کسی که تشنه به خون کمونیستهاست گفته که در زمان شوروی به دست آوردهایی رسیدیم که به آنها افتخار می کنیم حتی اونم نتونست این دست آوردها رو به خاطر وسعتشون نادیده بگیره
اون اولین تجربه بود البته قطعا اشتباه داشته ولی دلیل بر نادرست بودن سوسیالیزم نیست
جنبش سبز ما هم داره تجربه کسب می کنه اگر تو 22 بهمن رودست خوردیم دلیل بر اشتباه بودن مبارزه ی مانیست

ناشناس گفت...

baraie bazi az ma ha sosialism va marksism hatta, pole ertebati ba doniaie pedar madaramun, doniaie por tabo tabe mobarezate doran javunishun bude. man ba eshtiagh ketabhaie baba ro mikhundam , na be khatere inke az sosialism mifahmidam ia dar un had budam ke tashkhsi bedam, ama chon baba be una eteghad dasht.
vaghti umadam europa kheili az dustano hamrazmane baba ro didam, kasaee ke hatta ghabl az tavalode man az iran farar kardan, una didgahhaie baba ro dashtan, ama salhaie sakhte zendegi tu russie, baes shode dge be un eteghadat paiband nabashan. az faghro, borokrasio zendegihaie zire zarebin, lane moorchehaiee ke hame bas tush mibudan va zendegIHASHUN MESE IUNIFORM IE DAST BUD; KE JASUSE HAM BUDAN; ke polise observeshun mikard....
tu alman ham dastanhaee ziadi migan az europaie sharghi, az nezame sansooro polisi...mese iran!
man hich aghideeie khasi nadaram, ama vaghti baba mige ina tablighate emperialisme , iade vaghti mioftam ke migan ahmadinejad adame shojao khubo modire movafaghie va har chi bad azash migan tablighate gharbe.
albatte in estedlal nist, ama man baram soale, pas in hame filmo khaterati ke mardom migan az keshvarhaaee ke hokumathaie sosialisti dashtan pas chie?

ناشناس گفت...

man ieki az dalaieli ke umadam alman, va hala dus nadaram beram USA ia Canada, ine ke inja socialism ghavie , hanuuz, harchand dare zaeefo zaeeftar mishe.
manam ehsas mikonam in nezame konunie donia eshtebahe, adelane nist, ... manam dust daram bachamo tu keshvari be donia biaram ke age ie ruz pishesh nabudam, ia ghadre kafi pooldar nashodam, ia az bacham joda shodam, jamee va dolat azash defa kone, mariz shod mohtaje pool nabashe, be khatere bipooli nare madreseie ashghali, ia natune bere daneshgah, ... inha tu keshvarhaee mese alman va swed ke ahzabe sosialist daran va osulan ghavanineshun sosialsti tare behtar tahaghogh dare.

parsal ke rafte budam Leipzig (ieki az shahraie moheme alman sharghi) iek muze bud ke faghat raje be zendegie mardom dar almane sharghi... hame chiz bud, az alate shonud, khorake mardom, lebasha, mashino TV o emkanate tahsili, filmhaee az un doran bud, hata barnamehaie TV ro mishod did, tsvire moshakhasi az zendegihaie dar charchub, ieknavakht, baste va tahte control, va maishate sakht, ... nemidunam cheghadre inaro baiad bavar kard.

احمد سپيداري گفت...

یادم چند سالی بعداز فروپاشی اتحاد شوروی به مسکو سفرکردم. در آنجا با خانم دکتری آشنا شدم که دکترای ادبیات انگلیسی داشت و من هم ته زبانی انگلیسی بلد بودم. وضعش بد نیود چون انگلیسی بلد بود و درس می داد و درآمد کافی داشت. ازش سئوال کردم درباره ی اتحادشوروی گفت خیلی چیزهاش خوب بود، ولی اشکالاتی داشت. مثلا ما پول داشتیم ولی قفسه های فروشگاه ها زیاد پر نیود. یا نمی تونستم هرچا دلمون بخواد بریم . چون باید اجازه می گرفتیم. بهش گفتم الان چی گفت خوب هرجا دلمون بخواد میریم. گفتم خوب پس چرا نمی ریری لنینگراد که خواهرت را ببینی؟ گفت آخه پول ندارم. بعد بهش نگاهی کردم و گفتم پس مشکل حل نشده، فقط جابجا شده نیست؟ الان فروشگاه ها پر از موادخارجیه اما شما پول ندارید؟ الان به اجازه ی سفر نیاز ندارید، اما باز اجازه ی سفر ندارید چون پول ندارید نیست. وی بعداز اندکی تامل و تفکرسرش را به تائید تکان داد.