چهارشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۹

در باره ی حقوق

اینجا خوب خیلی ها یک حیوان خانگی دارن. بچه های ما هم یک گربه دارن که از اوک ویل اوردیمش. خوب این گربه هه خیلی حق و حقوق داره و باید دکتر بره، واکسن بزنه، غذای رژیمی می خوره، چون حساسیت داره و بیمه است. بخش بزرگی از این ها حقوقی یه که جامعه و قانون برا حیوانات خانگی به رسمیت می شناسه. مثلا اگه با حیوانات خانگی بد رفتاری بشه، میان ازت می گیرن و می برنش توی مراکز مخصوص.
می دونی حق و حقوقی که اینا دارن، خیلی از آدم ها در دنیا ندارن... اما با این وجود آیندگان نسبت به ما چی خواهند گفت: احتمالا می گن ما ها اینقدر عقب مانده و جنایتکار بوده ایم که ناخن گربه ها رو توی مراکز پزشکی می کشیدیم تا مبل رو خراب نکنن... رحمشون رو در میوردیم که حامله نشد... گوش و دم سگ ها رو می بریدیم که مطابق سلیقه مون بشن ... و حاضر نبوده ایم کوچکترین تغییری توی معماری خونه و آپارتمان مون بدیم که برای این حیوانات اهلی هم جای مناسبی برا زندگی بشه. اونوقت اگه کسی پیدا بشه و بگه بابا تو اون دوران که این کارا جرم نبوده، می گن ببین: هنوز هم نمی خواد قبول کنه
این مسئله به اینجا ختم نمی شه... بخش های بزرگی از حقوق فردی و اجتماعی آدما، با تفکر مدرنی که امروز مد نظر مونه، همه موضوعات تازه ای توی زندگی یه بشر هستن، وگر نه تا چند وقت پیش، توی همین آمریکای متمدن، برده داشتن و خیلی هم اون رو طبیعی می دونستن و هنوز هم خیلی جا ها پر از برده های جنسی یه...
ما که تازگی یه فیلم راجع به تاریخ شهر شیکاگو دیدیم، اصلا باورمون نمی شد، در اوایل قرن، عین شاه عبدالعظیم خودمون بوده... و حالا اون هیولای فوق مدرنی که درسنامه ی شهر سازی خیلی جاهاست.
می دونی خیلی ها به تاریخ رجوع می کنن و جوری قضاوت می کنن که انگار همین دیروز بوده

هیچ نظری موجود نیست: