یادم نمی ره اول انقلاب می رفتیم خاک سفید اعلامیه پخش می کردیم. یک روز که هوا دیگه کاملا روشن شده بود و ما بعد از پخش تراکت با یکی از رفیقان داشتیم بر می گشتیم، من به آدمی برخوردم که یک پیت دستش بود و مشت مشت گچ از اون در میاورد و به خط رو زمین می ریخت. نفهمیدم چرا این کارو می کنه... وایسادم و تماشا کردم و از دوستم پرسیدم که این بابا داره چی کار می کنه؟
دوستم توضیح داد که اینا همین جوری این زمین ها رو تقسیم می کنن و به مردم می فروشن. من که خوب جون بودم و سراسر احساس و تلاش برا انقلاب، اینقدر کار این آقاهه برام مسخره اومد که هیچوقت فراموش نکردم. پیش خودم فکر می کردم، چقدر آدم باید احمق باشه که وسط انقلاب یه همچین کاری بکنه؟ انقلاب اونقدر خونه می سازه که به هر کسی بتونه یه خونه ی عالی بده... و دلم برا اون آدم ها واقعا می سوخت که نمی فهمن انقلاب یعنی چی...
انگلیس که بودم یک دوستی پیدا کرده بودم که درس کشیشی می خوند، چون فکر می کرد بهترین شغل عالمه... به قول خودش هفته ای یک روز کار توی یک خانه ی بزرگ و مجلل که فقط یک روز هم محل کارته ... حقوق بسیار خوب و روابط الا ماشاء الله. این بابا وقتی من داشتم به دلیل انقلاب میومدم ایران بهم گفت:
احمد! جامعه از دو بخش تشکیل شده... اونایی که ترتیب بقیه رو می دن و اونایی که ترتیب شون داده می شه. انقلاب یعنی تغییر اولی ها، نه دومی ها
من در تمام این سال ها تحلیل زیرکانه اون کشیش رو که حالا دیگه با اون "هوش"، حتما یک جایی باید کاردینال شده باشه، نپذیرفتم ... و هنوز هم برای اونایی که نمی دونن انقلاب چی کارهای شگفت انگیزی می تونه بکنه دلم می سوزه.
می دونین؟ این ساده دلی من ذاتی یه دیگه ... چی کارش کنم
دوستم توضیح داد که اینا همین جوری این زمین ها رو تقسیم می کنن و به مردم می فروشن. من که خوب جون بودم و سراسر احساس و تلاش برا انقلاب، اینقدر کار این آقاهه برام مسخره اومد که هیچوقت فراموش نکردم. پیش خودم فکر می کردم، چقدر آدم باید احمق باشه که وسط انقلاب یه همچین کاری بکنه؟ انقلاب اونقدر خونه می سازه که به هر کسی بتونه یه خونه ی عالی بده... و دلم برا اون آدم ها واقعا می سوخت که نمی فهمن انقلاب یعنی چی...
انگلیس که بودم یک دوستی پیدا کرده بودم که درس کشیشی می خوند، چون فکر می کرد بهترین شغل عالمه... به قول خودش هفته ای یک روز کار توی یک خانه ی بزرگ و مجلل که فقط یک روز هم محل کارته ... حقوق بسیار خوب و روابط الا ماشاء الله. این بابا وقتی من داشتم به دلیل انقلاب میومدم ایران بهم گفت:
احمد! جامعه از دو بخش تشکیل شده... اونایی که ترتیب بقیه رو می دن و اونایی که ترتیب شون داده می شه. انقلاب یعنی تغییر اولی ها، نه دومی ها
من در تمام این سال ها تحلیل زیرکانه اون کشیش رو که حالا دیگه با اون "هوش"، حتما یک جایی باید کاردینال شده باشه، نپذیرفتم ... و هنوز هم برای اونایی که نمی دونن انقلاب چی کارهای شگفت انگیزی می تونه بکنه دلم می سوزه.
می دونین؟ این ساده دلی من ذاتی یه دیگه ... چی کارش کنم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر