امروز یه دوستی خونه ی ما بود که از جلسات سخنرانی و بحث توی دانشگاه تورنتو توی هفته ی گذشته نکات جالبی رو تعریف می کرد.
یکیش این بود که یک سیاستمدار لیبرال معروف کانادایی گفته که من با حضور اینهمه آدم آشنا باسیاست و فعال در میون ایرانی ها تو تورنتو در شگفتم که چطور هیچ صدایی در جامعه ی کانادایی ندارند!!؟؟ و یکی جواب داده بود ما به صدا هامون برا مقابله با هم دیگه بیشتر نیاز داریم ...
دومی اش هم اینکه می گفت اینقدر علیه این بابا به خاطر دفاعش از اسرائیل و دیگر مواضعش حمله های تند و گاه خشمگینانه ای شد که دیگه آدم گاهی دلش براش می سوخت، اما اونقدر خون سرد و آرام، گوش می داد و پاسخ می داد که آدم حیرت زده می شد
دوستم می گفت: عمو آدمی که وارد سیاست می شه باید خیلی اعصاب داشته باشه، نه؟
یکیش این بود که یک سیاستمدار لیبرال معروف کانادایی گفته که من با حضور اینهمه آدم آشنا باسیاست و فعال در میون ایرانی ها تو تورنتو در شگفتم که چطور هیچ صدایی در جامعه ی کانادایی ندارند!!؟؟ و یکی جواب داده بود ما به صدا هامون برا مقابله با هم دیگه بیشتر نیاز داریم ...
دومی اش هم اینکه می گفت اینقدر علیه این بابا به خاطر دفاعش از اسرائیل و دیگر مواضعش حمله های تند و گاه خشمگینانه ای شد که دیگه آدم گاهی دلش براش می سوخت، اما اونقدر خون سرد و آرام، گوش می داد و پاسخ می داد که آدم حیرت زده می شد
دوستم می گفت: عمو آدمی که وارد سیاست می شه باید خیلی اعصاب داشته باشه، نه؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر