صبح پاشدم و طبق معمول رفتم سر فیس بوک. اولین لینک، یک نقاشی از هانیبال الخاص نقاش گرانقدر کشورمون بود. بعد یک لینک دیگه که تیزر یه فیلم مستند در باره ی او بود و سینا یوسف نژاد و احمد زاهدی کار کردن و بعد از چند تا لینک، دوباره یک نقاشی دیگه که من ندیده بودم. من لینک ها رو یکی یکی به اشتراک گرفتم و این سوال برام مطرح شد که چه اتفاقی افتاده که این همه لینک از هانیبال اومده تو فیس بوک؟
بعد یاد شبی افتادم که به مناسبت سالگرد مرگ شاملو رفتیم نمایشگاه آثارش که هم زمان شب شعری هم همون وسط برپا بود. من اون شب، "چه شعری می توان گفت؟" رو خوندم. و همه اش این سئوال تو ذهنم میومد که چرا شب شعر رو وسط این نقاشی ها گذاشته؟ اما وقتی شعرم رو می خوندم، انگار حافظه ی تصویری جدیدی رو یاد گرفته باشم، تصاویر نمایشگاه مثل فیلم از جلوی چشم هام رد می شد و شعر با تصاویر به هم می آمیخت. آخرین تصویر هم نگاه عجیبی بود که بعد از خوندن شعر توی چشم هام کرد... هنوز هم با رزلوشن بالا تو ذهنمه.
پیش خودم گفتم حتما مجلس بزرگ داشتی براش گرفتند و به همین دلیل بچه ها ازش اینهمه لینک گذاشتن. به دیدن لینک ها ادامه می دادم که رسیدم به یکی دوتا لینک پشت سر هم: "هانیبال الخاص نقاش پیشرو ایرانی درگذشت" و بغض تو گلوم نشست...
نه اینکه بخوام بگم ما قدر هنرمندان مون رو بعد از مرگ می شناسیم، یا قبل از مرگش براش مجلس بزرگ داشت نگرفتن، یا اینکه بپرسم آیا می دونین بعد از انقلاب، چقدر نقاشی رو دیوارهای شهرمون تهران کشید ... تا مثلا نشون بدم چقدر هنرمندان بزرگ مون رو نمی شناسیم... نه اینا زیاد تکرار شده اند... نمی خواهم چیزی هم درباره ی این بزرگ مرد بنویسم، حرفه ای ها خواهند نوشت و من حتما لینک هاشو تو فیس بوک خواهم گذاشت.
می خواستم بپرسم آیا می شه جهت قرار گرفتن لینک ها رو تغییر داد و از دیروز به طرف امروز آمد تا مجبور نباشیم هی به عقب برگردیم و گذشته های نقاشی گم شده مون رو پیدا کنیم... نمی دونم، به نظرم... یه جای این رفتار اشکال داره ...
۱ نظر:
Amu,
avazesh in khube ke zehne aadam hamash majbure kaar kone o ravaabet raa dar biyaare o mesle puzzle matlab raa hal konad
ارسال یک نظر