هر روز که می گذره خدمات ارائه شده توسط شرکت های بزرگ بد تر می شه... فکرش رو بکن، یک هفته هر روز زنگ زدیم که خط تلفن موبایل هما رو قطع کنن و موفق نشدیم. جالبه، نه؟ به کمپانی تلفن نشه تلفن بزنی و مشغول باشه؟!! روز آخر بعد از 43 دقیقه معطلی بالاخره یکی جوابمون را داد و بعد از 15 دقیقه چونه زدن و دادن انواع و اقسام پروموشن ها، بالاخره خط بلا استفاده مون رو قطع کرد. پشت بوم خونه آب می ده، چهار بار اومدن تعمیرش کردن و باز تا بارون اومده آب داده. اینترنت مون رو ارتقاء دادیم، مشکل پیدا کرده، چهار بار ما رو کاشتن و نیومدن، و دو بار اومدن درستش کردن و درست نشده. آخرش پیشنهاد دادیم روتر قبلی مون رو بذارن و وقتی گذاشتن درست شده. خیابون محل عبورمون رو سه ماهه کندن که یک لوله بذارن.... بازم بگم؟ کتابخونه مون رو می خوان بازسازی کنن، یکساله تعطیلش کردن... یک سال... آره یک سال طول می کشه قفسه هاش و تغییر بدن و رنگش بزنن و این در حالی یه که صدها هزار دلار پول خرج می کنن (نون دونی معروف خودمون) ...
می دونی آدم اینجا احساس می کنه هر چی هست انگار مال یک دوره ی دیگه ای بوده که هی داره فرسوده می شه... تقریبا هیچ خدماتی رو یادم نمی یاد که از شش سال پیشش بهتر شده باشه ...
می دونی آدم اینجا احساس می کنه هر چی هست انگار مال یک دوره ی دیگه ای بوده که هی داره فرسوده می شه... تقریبا هیچ خدماتی رو یادم نمی یاد که از شش سال پیشش بهتر شده باشه ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر