یکشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۹

تو ...

تو که نیستی
می مانم،
بگذارم سهم تو را دیوار از اطاق بگیرد
یا سقف
که تا افق دور گسترش می یابد؟

پشت میز تو بنشینم
یا تکیه به دیوار،
به این دو صندلی خالی
                        خیره شوم؟

تو که نیستی می مانم،
همین امشب شعرم را بگویم؟
یا تا صبح
تک تک واج هایش را
در دریای آن امواج پرشور بشویم ...

هیچ نظری موجود نیست: