سه‌شنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۹

سپیده که رفت

صدای بلند تری داشت ، بلند تر و شفاف تر. امشب انگار می خواست یک چیزی را به رخ بکشه.
از دور که میاد، مدت ها وقت داره تا به آدم برسه. از این جلو که رد می شه، فرصت نمی ده ببینی چی رو داره همراه خودش می بره، و دور که می شه، انگار مدت هاست که تو همین حالتی که می بینیش، داره راهش رو ادامه می ده. از مدت ها قبل گوشم به صداش تیز شده. اصلا اینجا چیکار داره؟ ما که اینجا ایستگاهی نداریم. واسه چی باید از نزدیک خونه ی ما رد بشه ... اما، امشب باغرور و عربده های بلندی که من و اون فقط می دونیم دلیلش چیه، غرش کنان اومد و رفت...
امروز صبح هم مثل چند هفته ی گذشته، با صدای بوس کوچولوی سپیده از خواب بیدار شدم. گفت:
بابا بلند شو زیاد وقت نداریما ... نمی خوای تا فرصت هست دخترت رو ببینی؟
بعد اومد روی پتوی من نشست و تو چشم هام نگاه کرد. داشت تر می شد که بلند شدم و نشستم. گفتم:
- فکر کردم رفتی بیرون
- نه یک ساعت دیگه قرار دارم. هنوز وقت هست.
پاشدم کتاب های شعرم رو اووردم و گفتم که می خوام این روز آخری، چند تا شعر براش بخونم. پریشب موقع پیاده روی درباره مضامین چند تاشون حرف زده بودیم. تاب شنیدن شعرهای مرا نداشت. چشم هاش که خیس می شد، روش رو می کرد به طرف دیوار، و بعد که خودش رو جمع می کرد، بر می گشت و با کلامی شیرین، تلخی اندوهی را که می بارید می گرفت. از همه و همه چیز گفتیم و یک دنیا زندگی را توی یک ساعت مرور کردیم، بدون اینکه کم بیاوریم. بعد هما زنگ زد و کلی با من و سپیده صحبت کرد. با سپیده که حرف زد، هر دو گریه می کردند، یکی را می شنیدم و یکی را می توانستم بشنوم. نیم ساعتی دیر به آخرین قراری رسید که برای خداحافظی با دوستان گذاشته بود.
چند ساعت بعد، برگشت. اسباب ها را جمع کردیم و لباس پوشیدیم و با آمدن سحر و بیدار شدن داماد به طرف فرودگاه به راه افتادیم... زمان یک شتاب دیوانه واری گرفته بود ... و امان نمی داد. مثل مهی که موقع غروب دره را بپوشونه، از همه طرف یورش میوورد و فضا را به ابهام گیج و منگش می گرفت. 
 از فرودگاه چند تصویری را به خاطر دارم، اما هیچ خداحافظی ای توش نیست. تا خودم رو پیدا کنم، بیرون توی حیات نشستم و باد ملایمی  ماه رو به پشت شاخه ها می کشونه. هیچ پرنده ای نمی خونه. از آخرین باری که خوند یک قطار گذشته.


۱ نظر:

Parisa گفت...

Jash Khali nabashe albate ke midonam ba on hame shoor va hayajani ke sepideh dare hatman khone sooto kor o bi seda mishe ,, koli delam geref vaghti neveshtaton ro khondam :( :(