چهارشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۹

دو راهه

دو راهه ها دروغ اند
ما باز به هم می رسیم
با چهره ای تازه که
قامت قدیمی خود را دارد.


با کوله بار تجربه ای تلخ بر دوش،
تو اینبار بیشتر می تازی و
من اینبار محتاط ترم
و میدان شهر که در دست دیگران است...


دو راهه ها دروغ اند رفیق
ما باز به هم می رسیم.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

آری رفیق من !

دو راهه ها دروغ اند
ما باز به هم می رسیم
با چهره ای تازه که
قامت قدیمی خود را دارد.

چون خونی که شتک زده است
بر دیوارهای نفس
خون شقایق است
ودست خاطره از بارخراش ناخن ها
بر ستبر سنگی سیمان زندان
می آید.
این بار
با کوله بار تجربه ای گرم
سرشار عطر نفس های دوست
من بیشتر می تازم
وتو
وآن دیگری که شکر خند لحظه هاست
عصای عاطفه را صیقل می دهید
وچکاچاک عبور
میدان شهر را قبضه می کند.
دو راهه ها دروغ اند رفیق
ما باز به هم می رسیم.

Unknown گفت...

با کوله بار تجربه ای تلخ بر دوش،
تو اینبار بیشتر می تازی و
من اینبار محتاط ترم
و میدان شهر که در دست دیگران است



chera mohtat tarid?!!!