سه‌شنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۹

برای تاثیر گذار بودن

سئوال اینه که چرا آدم ها حرف های قطعی یه آدم رو نمی پذیرن؟
انتقال یک باور یا گاه یک دانسته و یک اطلاع قابل آزمون از ذهن آدم به ذهن یک آدمه دیگه، گاهی مثل اینه که بخواهی یک الکترون رو از اوربیتالی به اوربیتال بالا تر انتقال بدی...و چنین کاری بعضی وقت ها خودش یک پروژه ی عظیمه
متاسفانه این نیست که بگی من گفتم، این نیست که بگی من نشون دادم ... نه اینطوری نیست اصلا
دلیلش هم روشنه. ذهن بر اساس باورهاش، اعتمادها و بی اعتمادی هاش، روش هاش و طرح واره های اجراییش اون داده های بیرونی رو ارزیابی و فیلتر می کنه...
تازه فکر می کنید یک پیام به درستی طراحی شده برای ذهن مخاطب رو باید چند بار به صورت های مختلف تکرار کرد؟
یک مقاله خوندم در مورد اثر بخشی تبلیغات روزنامه ای که می گفت اگه یک آگهی تبلیغاتی را می خواید کمتر از 25 بار چاپ کنید بهتر نکنید، چون تازه بار بیست و پنجمه که واقعا خوانده می شه.
اون مقاله بر اساس تحقیقات انجام شده نشون می داد که تو چند بار اول دیده نمی شه، توی چند بار دوم (عددهاش یادم رفته) دیده می شه که یک چیزی این گوشه ی صفحه هست، ولی توجه رو جلب نمی کنه، بعدا به تدریج شکل و فورمتش دیده می شه، بعد تیترش خونده می شه، و اگه استمرار پیدا کنه و اون تیتر قدرت کشش داشت باشه، خونده می شه، تازه اون مقاله برا اینکه بگی مثلا فلان شامپو اومده برو بخر...
توی یکی از شعرام یک بار نوشتم: برای تاثیر گذار بودن هنوز باید بسیار آموخت
تجربه به من نشون داده که البته هرچی بیشتر آدم ها رو دوست داشته باشی، حرفت رو جدی تر می گیرن. یه مقاله ترجمه کرده بود هما (مدیریت مغز- تو چیستا چاپ شده) که توش می گفت تمام پردازش های فکری بوسیله احساس های آدمی مدیریت می شن

۱ نظر:

parisa گفت...

Vaghean Doroste .... man har kesi ro ke bishtar dostesh dashtam bishtar harfam ro ghabool mikarde