پنجشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۸۹

زنجیرها

یک تکه کلامی، بعد از انقلاب،  میون چپی ها رایج بود که «کارگران و زحمتکشان چیزی جز زنجیرهایشان برای از دست دادن ندارند». تو همهٔ اعلامیه ها، سخنرانی ها، پوسترها و گفتگوها و بحث ها این گزاره مرتبا تکرار می شد. .. هنوز هم خیلی جا ها تکرار می شه ...
می دونی؟ به نظر من اوضاع عوض شده و این حرف به اون معنایی که یک روز زده شده دیگه درست نیست. ما امروز علاوه بر زنجیرهامون، خیلی چیزهای دیگه برا از دست دادن داریم. انواع و اقسام فرچه ها و اسپری هایی داریم که اونو تمیز و روغن کاری کنیم. چند دست مدل های مختلف زنجیرهای مردانه و زنانه ای داریم که می تونیم به سلیقهٔ خودمون انتخاب کنیم. می تونیم انواع و اقسام تزیین ها رو به اونا آویزیون کنیم یا روشون رو لاک بزنیم و نقاشی کنیم، یا شکل اونا رو روی بدنمون خالکوبی کنیم که بگیم ما اونا رو جدی نمی گیریم ...
می دونی؟ این زنجیرها مثل زنجیرهای قدیم نیست. میشه آهنگی رو که پخش می کنن انتخاب و میزان صداشون رو موقع خرامیدن تنظیم کرد. بعضی هاشون مجازی اند و اگه نخوای از موقعیتی که توش قرار گرفتی خیلی دور بشی، دیده نمی شن و اصلا حسشون نمی شه کرد (فقط یه بوق بوق کوچولوی خوش آهنگ توی گوشی نامرعی مون دارن که بهشون عادت می کنیم.) بعضی هاشون اونقدر ظریف و زیبان که اصلا آدم جون می ده یکی شون رو داشته باشه. برا بعضیاش صف های کیلومتری باید وایسی و یا فقط با قرعه کشی می دن ...
تازه باید متوجه بود که اگه زیاد سر و صدا ازشون درآری، زنجیرت رو نمی گیرن، جونت رو می گیرن

هیچ نظری موجود نیست: