سه‌شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۹

مبارزه

می دونین؟ خوب من سایت های زیادی رو مرور می کنم و تقریبا زیاد می خونم و می بینم. یعنی شاید روزی ۶ ساعتی به این کار مشغولم و تقریبا چیزهای به درد بخوری که می بینم را، چه در فیس بوک و چه به صورت ایمیل لیست ها، با دوستان به اشتراک می گذارم...
یک چیزی که خیلی توجه منو جلب کرده اینه که برخی از سیاست ورزان ما به خصوص جوان ترها دنبال یک اسم اعظمی می گردند که انگار اگه اون رو کشف کنن، یکهو سرنوشت بشر با بیان اون عوض می شه. و جالب تر اینکه یک وظیفه ی پرومته ای هم برای خودشون قایل اند که این اسم اعظم را به تنهایی کشف کنند و یا در مورادی فکر می کنند تقریباً کشف کرده اند.
این نوع سیاست‌ورزان همه ی سیاست‌ورزان دیگر را به یک دلیل مشخص گمراه و نادان و مزاحم می شناسند. دلیل آن ها هم اینه که تا کنون به نتیجهٔ دلخواه آنان نرسیده اند ...
می دونی بدیِ این نوع برخورد چیه؟ بسیاری از اینا رو چند سال بعد به سختی می شه پیدا کرد. متاسفانه یک کم شلوغ می کنن و ناامید می شن و می ذارن می رن ...
مبارزه برای سعادت بشری یک چیز عجیب و غریبی نیست که قراره کشف بشه. این زندگی و مبارزه از گذشته های دور بوده و همچنان ادامه داره و به یک معنا همین کاریِ که مردم ما و همه ی مردم دنیا دارن می کنن و با شکست و پیروزی به پیش می برن... و البته در یک کار و خرد جمعی اون رو دایماً ارتقاء می دن. نتیجه ی روشنی هم داشته از زندگی غارنشینی و دوران برده‌داری زندگی ما رو تا به این جا ترقی داده.
به نظر من این اولین درسِ علم سیاستِ دیگه ... اگه کسی این رو یاد نگرفته باشه، مشکل بشه توقع داشت درکی از درس های بعدی داشته باشه...

هیچ نظری موجود نیست: